بهترین فیلمهای کمدی دهه نود
بحران ریزش مخاطب که در سالهای پایانی دهه هشتاد خود را به رخ سینمای ایران کشانده بود، در دهه نود نیز ادامه پیدا کرد. تولیدات این سالهای سینمای ایران را ملودرامهای اجتماعی و کمدیها تشکیل میدادند که هر کدام به نوبه خود باری را از دوش روزهای کممخاطبی سینمای ایران برداشته و چراغ گیشه را روشن نگه داشتند. فروشهای رکوردشکن نیز مطابق معمول از آن سینمای کمدی بود که از میان آنها چند فیلم شاخص بیرون آمده است که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
اگر به فیلمهای کمدی دهه هشتاد نیز علاقهمندید، مطلب دیگر ما را بخوانید.
بهترین فیلمهای کمدی دهه نود
| عنوان فیلم | کارگردان | خلاصه داستان | ویژگیهای برجسته |
|---|---|---|---|
| طبقه حساس | کمال تبریزی | مردی پریشانحال پس از فوت همسرش، با خوابیدن جسد مردی در طبقه دیگر قبر، وارد بحران جدیدی میشود. | شوخیهای جذاب و بازی عالی رضا عطاران، داستانی با پیام اخلاقی پرمحتوا. |
| بیخود و بیجهت | عبدالرضا کاهانی | زوجی جوان که در مسیر چیدن وسایل خانه، با اتفاقات غیرمنتظره روبرو میشوند. | فیلم با بازیگران اصلی، شوخیهای بانمک و اجرای خوب رضا عطاران. |
| نهنگ عنبر ۱ و ۲ | سامان مقدم | شوخی با دهه شصت و شخصیتهای مختلف این دهه، از ارژنگ صنوبر تا فرناز، در دوران جنگ و مهاجرت. | شوخیهای جذاب، سکانسهای عالی مثل چهارشنبهسوری و طراحی صحنه فوقالعاده. |
| آینه بغل | منوچهر هادی | مردی که در تصادف آینه بغل ماشین را شکسته و در مسیر برطرف کردن بدهیها، با چالشهای زیادی روبرو میشود. | شوخیهای اجتماعی و فاصله طبقاتی، اجرای خوب جواد عزتی و ترکیب بازیگران جذاب. |
| هزارپا | ابوالحسن داودی | داستان دو دزد خردهپا که یکی از آنها به دلیل نقص مادرزادی در پی جلب توجه دختر جوانی است. | تیم دونفره عزتی و عطاران، شوخیهای بانمک و داستان فرعی جذاب. |
| جهان با من برقص | سروش صحت | داستان مردی که مدت زیادی به پایان عمرش نمانده و دوستانش در آخرین تولدش به او میپیوندند. | فیلمی با تم تلخ مرگ، تیم بازیگران خوب و داستانکهای جذاب در روابط شخصیتها. |
طبقه حساس
شوخی با عالم مردگان یکی از ایدههای جذاب فیلمنامهنویسان برای خلق کمدی سیاه است که طبقه حساس یکی از شاخصترین آنها به حساب میآید. کمال تبریزی که سابقه درخشانی در ساخت کمدی دارد، در اینجا براساس فیلمنامه پیمان قاسمخانی فیلمی ساخته که هنوز هم پس از گذشت بیش از یک دهه تازگی و جذابیت خود را از دست نداده است. قصه مرد پریشانحالی که همسرش را از دست داده اما بیش از آن نگران خوابیدن جسد مردی جوان در طبقه دیگر قبر سه طبقه خریداری شده است! شوخیهای بامزهای بر این اساس طراحی شده که به مرور کمالی را به مرز جنون میرساند. طبقه حساس فیلمی خوشریتم با شوخیهای فراوان است که چند تکه از آن از جمله خندههای کمالی در مراسم یادبود و تلاش او برای پوشاندناش به یادماندنی است. ستاره این فیلم رضا عطاران است که نقش را عالی از کار درآورده و ستون اصلی شوخیهای خلق شده توسط قاسمخانی و تبریزی است.
بیخود و بیجهت
دومین فیلم عبدالرضا کاهانی که در امتداد اسب حیوان نجیبی است قرار داشته و مایههای ابزورد پررنگی هم دارد. فیلم درباره زوج جوانی است که میخواهند قبل از برگزاری مراسم عروسی وسایل خود را در خانه اجارهایشان بچینند و در این مسیر با اتفاقهای غیرقابل پیشبینی مواجه میشوند. فیلم کلا در یک لوکیشن و با چهار بازیگر اصلی (رضا عطاران، پانته آ بهرام، نگار جواهریان و احمد مهرانفر) میگذرد اما به هیچوجه خستهکننده نبوده و شوخیهای بانمکی هم دارد که عطاران نقش مهمی در اجرای آن دارد. برای مثال هم میتوان به با ریتم روی شکم خود زدن او اشاره کرد صدایی شبیه طبل میدهد!
نهنگ عنبر ۱ و ۲
شوخی با دهه شصت و مولفههای آن، دستمایه کمدیهای زیادی در یک دهه اخیر قرار گرفته که فسیل به عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران یکی از آنها به حساب میآید. سامان مقدم هم در این دو فیلم پرفروش و محبوب خود سراغ همان سالها رفته و شخصیتهای خود از ارژنگ صنوبر و رویا تا فرناز را در دل آن چیده است. در بحبوحه جنگ و ارژنگی که از همان کودکی دل به رویا بسته و حال او را در حال از دست دادن به واسطه مهاجرت خانوادهاش میبیند. قسمت اول نهنگ عنبر از آن دسته کمدیهایی نیست که تماشاگر را به قهقهه انداخته و شاد و شنگول روانه درب خروجی سالن کند. بلکه غمی نوستالژیک به ویژه برای متولدین دهه چهل و پنجاه دارد.
در قسمت دوم برخلاف قسمت نخست و با وجود آن که بخش مهمی از آن همچنان در دهه شصت میگذرد، سرشار از شوخیهای بانمک و جذاب است که خنده خوبی هم از تماشاگران خود میگیرد. مثل سکانس ورزش ارژنگ و دوستانش در پارک. همین طور سکانس مشهور چهارشنبه سوری که به لحاظ دکوپاژ و طراحی صحنه در مقیاس سینمای ایران عالی به نظر میرسد. سفر ارژنگ و رویا به نوشهر برای برگزاری مراسم عروسی، ایده خوبی برای فلاشبکها و باز شدن گرههای انداخته شده در قسمت اول است که در انتها به یک نقطه عطف درخشان میرسد. رضا عطاران بهترین گزینه برای ایفای نقش ارژنگ بوده که در اجرای شوخیها در سطح استانداردهای بین المللی عمل میکند.
آینه بغل
گیر افتادن قهرمان در مخمصهای که با پیشرفت قصه بزرگتر هم میشود، نقطه آغاز خوبی برای یک کمدی است.کاری که سازندگان آینه بغل انجام داده و با یک قصه سرراست و نه چندان پرپیچ و خم کمدی شیرین و پرفروشی را ساختهاند. مرتضی کارگر گاراژ اتومبیلهای گرانقیمت به مناسبت سالگرد نامزدیاش با مهناز اتومبیلی را به امانت برداشته اما در مسیر تصادف کرده و حال باید پول آینه بغل شکسته را فراهم کند آن هم در شرایطی که چیزی به مراسم ازدواجشان نمانده است. با ورود مرتضی به پنتهاوس شاهرخ، قصه با ریتمی پرشتاب به راه افتاده و شوخیهای زیادی با تکیه بر فاصله طبقاتی دو خانواده شکل میگیرد. به ویژه بابت بدهی مرتضی به شاهرخ که هر ساعت بالا و بالاتر رفته و مرتضی را مستاصلتر میکند! بدون شک ستاره آینه بغل کسی جز جواد عزتی نیست که تسلط خوبی روی زمانبندی اجرای شوخیها داشته و ستون موفقیت تجاری فیلم به حساب میآید.
هزارپا
یکی دیگر از فیلمهایی که قصه آن در دهه شصت و زمان جنگ میگذرد و از نشانههای آن ایام برای خلق شوخیها بهره گرفته شده است. قصه دو دزد خردهپا که یکی از آنها برای به دست آوردن دل دختری جوان، نقص مادرزادی پای خود را به حضورش در جبهه گره زده و خود را به دختر نزدیک میکند. ابوالحسن داودی در هزارپا فیلمنامه پروپیمانی داشته تا جایی که دو نسخه با مدت زمان متفاوت را روانه اکران کرده است. فیلم با تکیه بر شخصیتهای اصلی خود (رضا و منصور) شکل گرفته و با این دو پیش میرود. در دل داستان اصلی یک داستان فرعی هم با محوریت منافقین شکل گرفته که به تنه قصه اصلی گره میخورد. تیم دونفره عزتی و عطاران برگ برنده هزارپا هستند که شوخیهای بانمکی را خلق کرده و نقشی کلیدی در پرفروش شدن فیلم داشتهاند.
در ادامه بخوانید خلاصه داستان این فلیم از نگاه وبسایت imdb:
Reza and his friend Mansoor are pickpockets. When Reza by his mother becomes aware that a rich girl has take an oath to marry a war injured person he decides to get close to her and find a way to marry her and inherit her fortune.
رضا و دوستش منصور جیببر هستند. وقتی رضا از طریق مادرش متوجه میشود که یک دختر ثروتمند قسم خورده با یک جانباز جنگ ازدواج کند، تصمیم میگیرد به او نزدیک شود و راهی برای ازدواج با او و به دست آوردن ثروتش پیدا کند.
جهان با من برقص
نخستین سینمایی سروش صحت فیلمی با مختصات یک کمدی کلاسیک نیست بلکه فیلمی شیرین و دوستداشتنی و بهرهمند از تم تلخ مرگ است! قصه آدمی که چیزی به پایان عمرش نمانده و دوستانش میخواهند در آخرین تولدش شرکت کنند. فیلمی با شخصیتهای پرتعداد و کار شده که داستانکهایی در روابط میانشان شکل گرفته و به پیشبرد داستان کمک میکند. صحت تیم بازیگران خوبی را در این فیلم جمع کرده و به شخصیتهای خلق شده به دست خود و ایمان صفایی جان بخشیده است. جهان با من برقص سرودی در ستایش زندگی، مرگ و مهمتر از آن رفاقت است.
رژیم طلایی
«رژیم طلایی» یکی از نمونههای برجسته کمدی اجتماعی در سینمای ایران است که با موضوع مهریه و چالشهای خانوادگی، طنزی شیرین و جذاب خلق میکند. رضا سبحانی کارگردانی این اثر را بر عهده دارد و فیلمنامه آن توسط خود او نوشته شده است. داستان فیلم حول زن و شوهری میچرخد که برای تعیین میزان مهریه با تغییر وزن خود دست به تلاشهای بامزهای میزنند؛ زن باید وزن خود را بالا ببرد و شوهرش وزنش را کاهش دهد تا مهریه کمتر شود.
فیلم با موقعیتهای طنزآمیز و موقعیتهای کمدی موقعیتی، لحظات سرگرمکننده و خندهداری خلق میکند که تماشاگر را همراه خود میکند. بازی مریلا زارعی در نقش پروین و حضور مهدی هاشمی در نقش مهدی، ستون اصلی شوخیها و طنزهای فیلم هستند و اجرای آنها باعث شده که فیلم هنوز هم پس از سالها برای مخاطب جذاب و دیدنی باشد.
«رژیم طلایی» فیلمی خوشریتم است که شوخیهای آن با مسائل خانوادگی و اجتماعی، بهویژه درباره مهریه، به یادماندنی و سرگرمکننده طراحی شده است و برای علاقهمندان به کمدی ایرانی تجربهای دلنشین محسوب میشود.
برادرم خسرو
فیلم «برادرم خسرو» ساخته احسان بیگلری، درام روانشناختی ایرانی محصول سال ۱۳۹۴ است که به بررسی پیچیدگیهای روابط خانوادگی و تأثیر اختلالات روانی بر زندگی افراد میپردازد. داستان فیلم حول شخصیت خسرو (با بازی شهاب حسینی) میچرخد؛ مردی با اختلال دوقطبی که پس از مدتی زندگی با خواهرش، به خانه برادر بزرگترش، ناصر، میرود تا مدتی در کنار او و خانوادهاش زندگی کند. حضور خسرو در خانه برادرش، با رفتارهای غیرقابل پیشبینی و تغییرات خلقی او، تنشها و کشمکشهای درونی و بیرونی بین اعضای خانواده را تشدید میکند و به محور اصلی داستان تبدیل میشود.
بازیگران اصلی فیلم شامل شهاب حسینی در نقش خسرو، ناصر هاشمی در نقش ناصر، هنگامه قاضیانی در نقش همسر ناصر و بیتا فرهی در نقش خواهر خسرو هستند. فیلم با تمرکز بر واکنشهای اعضای خانواده نسبت به رفتارهای خسرو، به بررسی تأثیر اختلال دوقطبی بر روابط انسانی میپردازد و تصویری واقعگرایانه از چالشهای روانشناختی در زندگی خانوادگی ارائه میکند. کارگردانی دقیق احسان بیگلری و بازیهای روان بازیگران، «برادرم خسرو» را به اثری قابل تأمل در سینمای ایران تبدیل کرده است.
اگر به فیلمهای کمدی دهه هفتاد نیز علاقهمندید، مطلب دیگر ما را بخوانید.
خیلیها فکر میکنن کمدی یعنی داستان ساده و سطحی فقط برای خنده. به نظرت در دهه نود آیا کارگردانها و فیلمسازها تونستن کمدی را طوری بسازن که هم سرگرمکننده باشه و هم حرفی برای گفتن داشته باشه؟
بله. در اون دوره بعضی فیلمسازها دنبال صرفا تفریح نبودن، دنبال روایتهایی بودن که با واقعیت جامعه گره خورده باشن. کمدی رو بستری کردن برای نقد، نگاه اجتماعی، درک مشکلات یا بزرگنمایی تضادها با زبانی طنز. این طوری فیلمها نه فقط خنده دار بودن بلکه آدم رو به فکر وا میداشتن. این نگاه باعث شده اون آثار برای مخاطب عام و کسی که دنبال معناست هر دو رضایتبخش باشن.
ممکنه بعضیها بگن با گذشت زمان سبک زندگی عوض شده، طنز دهه نود دیگه برای امروز مناسب نیست. به نظرت اگر امروز بخوای کمدی دهه نود ببینی، باز هم برات ملموس و سرگرمکننده است؟
تا حد زیادی بله. چون آنها با ریشه در زندگی ساده و احساسات انسانی ساخته شدن. دغدغه عشق، خانواده، روابط اجتماعی، مشکلات اقتصادی یا اشتباهات جوانی. این مسائل جدای زماناند. اگر کمدی خوب باشه، با طنز سالم و شخصیت باورپذیر، حتی امروز هم تأثیرگذار است. شاید بعضی اصطلاحات یا فضاها قدیمی باشن، اما روح داستان و احساسات آدمها همیشه انسانی و قابل همدردی است. اونوقت فیلم برات هم خاطره میشه هم لبخند.
اگه بخوام فیلمهای کمدی دهه نود رو به کسی توصیه کنم که هیچ تجربهای نداره، چه ویژگیهایی باید در فیلم باشن تا اون اثر «کمدی خوب» باشه؟ یعنی چه مولفههایی باعث میشن فیلمی از اون دوره بگیم هنوز ارزش دیدن داره؟
فیلمی «کمدی خوب» محسوب میشه که شخصیتها واقعی باشن و رفتارها و دیالوگها ملموس باشن، طنزش از نوع موقعیتی یا موقعیت اجتماعی باشه، نه شوخیهای سطحی یا مصنوعی. داستانی داشته باشه که دغدغه آدم رو نشون بده. مثل تلاش برای زندگی، روابط، امید و ناامیدی. و بین خنده و تأمل تعادل برقرار کنه. اگر فیلم بتونه آدم رو هم بخندونه هم حس کنه، اون وقت ارزش بازگشت دوباره داره.
خیلی وقتها وقتی یه فیلم قدیمی میبینی، حس میکنی گذر زمان خیلی تغییر داده و اون شوخیها یا موقعیتها دیگه مثل قبل برات نیستن. به نظرت اون کمدیهای دهه نود چقدر زمانپذیر هستن؟ یعنی آیا ممکنه باز هم برای نسل جدید جذاب باشن؟
بله. اگر فیلم روی احساس و واقعیت بنا شده باشه نه صرفاً مد روز یا شوخی زودگذر، احتمال اینکه برای نسل جدید هم جذاب باشه زیاده. بعضی فیلمها با قصه و شخصیت قوی ساخته شدن؛ این نوع آثار حتی با گذشت چند دهه هم حرف دارن. اگر نسل جدید با ذهن باز نگاه کنه، فیلم رو نه فقط بهعنوان یک اثر قدیمی، بلکه بهعنوان تجربهای انسانی و متفاوت ببینه، اون وقت اون کمدیها همچنان تأثیرگذار خواهند بود.