با شیوع کرونا در بهمن ماه 1399 و بسته شدن سالنهای سینمای جهان، سینمای ایران نیز آسیبی جدی دید تا جایی که عوارض آن تا مدتها ادامه داشت. پس از بازگشایی سینماها در اوایل قرن جدید هجری شمسی، کمدیها بار دیگر روی پرده رفته و جور بخشی از آسیبهای مالی وارده به سینمای ایران را کشیدند. در عین حال سازمان سینمایی هم مدت زمان طولانی اکران را در اختیار آنها گذاشته تا به نوعی جبران مافات شود. این موج از اکران فیلمهای کمدی به مرور به یک جریان دائمی تبدیل شده و عمده تولیدات بدنه سینمای ایران را به آن اختصاص داد. البته در این بین استقبال شدید مخاطبان هم بیتاثیر نبوده و عموم تهیهکنندگان بخش خصوصی را به این سمت سوق داد تا تضمینی برای بازگشت سرمایه خود داشته باشند.
دینامیت
نخستین کمدی اکران شده پس از فروکش کردن سویههای مختلف کرونا که مدت زمان زیادی روی پرده مانده و فروش فوق العادهای کرد. مسعود اطیابی در دینامیت سراغ یک ایده امتحان پسداده و آشنا رفته و قهرمانهای خود که دو طلبه جوان هستند را در یک مجتمع آپارتمانی با همسایههای جورواجور قرار میدهد. از دل تضاد میان آنها، موقعیتهای کمیک زیادی شکل گرفته که عمده آنها هم خوب و خندهدار از کار درآمده اند. به ویژه همسایه جوانی که اهل همه جور خلافی هست و به کمک دو خواهر پولدار ساکن یکی از طبقات، بلاهای مختلفی سر قهرمانهای فیلم می آورد. زوج پژمان جمشیدی و احمد مهرانفر هم در اجرای شوخیها موفق نشان داده و در کنار محسن کیایی مثلث بانمکی را به وجود آوردهاند. دینامیت کمدی خوشریتم و سرحالی است که شوخیهایش تماشاگر را به خوبی میخنداند بدون آن که به سمت لودگی برود.
رمانتیسم عماد و طوبا
یکی از اشکال کمدی که طرفداران زیادی هم در سراسر جهان دارد، قالب کمدی-رمانتیک است که البته سینمای ایران چندان اعتنایی به آن ندارد که بخش مهمی از آن به سختی تولید این در گونه کمدی بازمیگردد. کاوه صباغزاده در دومین ساخته سینمایی خود، این قالب را برای روایت قصه خود انتخاب که که حاصل کارش هم نسبتا خوب از آب درآمده است. صباغزاده با نگاهی به کتاب سیر عشق نوشته آلن دوباتن، قصه خود را بر پایه عشق میان عماد و طوبا بنا کرده و دیگر اجزا را حول محور این دو چیده است. زوج جوانی که تماشاگر را به تماشای قصه زندگی خود دعوت کرده و فرازوفرودهای آشنایی را به تصویر میکشند. شوخیهای نوشته شده نیز بعضا بامزه بوده و با تکیه بر ظرفیتهای کمدی-رمانتیک شکل گرفتهاند. بازی خوب الناز حبیبی هم در نقش طوبا خوب از کار درآمده و نامزدی سیمرغ نقش اول را برایش به ارمغان آورد.
شادروان
مرگ حقیقت تلخ و تکان دهندهای است که موقعیتهای متضادی در دل خود دارد که گاه خندهای تلخ بر این اساس شکل میگیرد. حسین نمازی هم در شادروان از همین ظرفیت بهره گرفته و قصه خانوادهای از طبقه پایین جامعه را به تصویر کشیده که برای تحویل جسد پدر خود از بیمارستان پولی در بساط ندارند. در این میان خانواده مرد متوفی هم از شهرستان برای شرکت در مراسم تدفین به تهران آمدهاند و خانواده برای پذیرایی از آنها و نیز برگزاری مراسم تدفین با مشکلات بسیار روبرو هستند. نمازی به خوبی از این موقعیت بغرنج در خلق کمدی بهره گرفته و کمدی شیرینی را از دل غم بیرون کشیده است. سیر حوادث هم به گونهای است که تماشاگر آن را باور کرده و تا آخر منتظر فرجام کار مینشیند. شادروان از بازیگران خوبی هم بهره گرفته که در راسشان مهراد، بهرنگ علوی و نازنین بیاتی قرار دارند.
سگ بند
دومین فیلم سیمایی مهران احمدی در مقام کارگردان که خود نقشی فرعی در آن به عنوان بازیگر ایفا کرده است. فیلم که نام خود را یک فن کشتی وام گرفته، قصه دو برادر است که پس از مرگ پدر،کارگاه کفاشی او را فروخته و برای تجارت به تایلند میروند و در این مسیر اتفاقهای عجیب و غریبی برایشان رخ میدهد. فیلمی که صرفا برای سرگرمی ساخته شده و یک نیمه اول درخشان دارد که تماشاگر را جذب خود میکند. همچنین سگ بند، آخرین حضور سیروس گرجستانی روی پرده سینما است که شیرین و دوست داشتنی هم جلوه میکند. همین طور شوخیهای تکرارشونده در مراسم ختم پدر که خوب از آب درآمده است. ستارههای سگ بند، امیر جعفری و بهرام افشاری هستند که نیمه دوم فیلم را کاملا قبضه کرده و برخی ضعفهای آن را پوشاندهاند.
فسیل
پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران ساخته کریم امینی که در یک بازه زمانی یک ساله به فروشی حیرتانگیز دست پیدا کرد. امینی در فسیل بار دیگر سراغ نشانههای دهه پنجاه و شصت رفته و قصه خود را در این دو بازه زمانی با محوریت شخصیتهایی همچون: اسی، سعید و صفا که پیش از انقلاب عضو گروه موسیقی بلک داگز هستند، روایت میکند. به کما رفتن و به هوش آمدن اسی پس از ده سال و در حالی که انقلاب شده و جنگ در جریان است، ایده خوبی برای خلق موقعیتهای کمیک به حساب میآید. شوخیهایی هم که بر این اساس شکل گرفته با بازی خوب بهرام افشاری به نتیجه رسیده و لحظات شیرینی را رقم میزند. البته در کنار افشاری باید به هادی کاظمی، ایمان صفا و الناز حبیبی هم به عنوان عوامل تاثیرگذار در فروش رکوردشکن فسیل اشاره کرد.
ویلای ساحلی
متفاوتترین ساخته سینمایی کیانوش عیاری که البته به شهادت خود او فیلمی کمدی نیست بلکه فیلمی مفرح با رگههایی از طنز است. ویلای شیک مردی ثروتمند که یونس سرایدار آن است، مرکز ثقل فیلم به حساب میآید که عمده داستان در آن میگذرد.فرخ برادر همسر یونس ایده اجاره دادن شبانه اتاقهای ویلا به مسافران را مطرح کرده و قصه را وارد فضایی نزدیک به کمدی ابزورد میکند. حضور مهمانهای مختلف در این ویلا، فرازوفرودهایی را برای فیلم رقم زده و قصه را پیش میبرد. فرخ با بازی رضا عطاران برگ برنده فیلم به حساب میآید که شوخی ها رو خوب اجرا کرده و درست در نقطه مقابل پژمان جمشیدی قرار دارد. به ویژه در سکانسهای نخست فیلم و سکانس ناهار خوردن دو خانواده که با تکیه بر شیرینی ذاتی خود به خوبی تماشاگران ویلای ساحلی را میخنداند.