پس از پایان جنگ، سینمای ایران نیز تا حدودی پوست انداخته و تولیدات متنوعتری را در ژانرهای مختلف روانه پرده نقرهای کرد. سینمای کمدی در کنار دفاع مقدس، کودک و ملودرام بار اکران را به دوش کشیده و از نیمه دوم آن نیز فیلمهای به اصطلاح تینایجری و جوانپسند موج تازهای را به وجود آوردند. در این دهه تولید آثار کمدی رونق داشته و همچنان در ردههای بالای جدول فروش سالیانه میتوان ردپای آشکار آن را مشاهده کرد.
اگر به فیلمهای کمدی دهه نود نیز علاقهمندید، مطلب دیگر ما را بخوانید.
بهترین کمدی های دهه هفتاد سینمای ایران
| نام فیلم | سال | کارگردان | نقش ایفا شده | یادداشتها |
|---|---|---|---|---|
| جیببرها به بهشت نمیروند | ۱۳۷۲ | ابولحسن داودی | مرد جوان فقیر | کمدی موقعیت، فیلمی پر از شوخیهای هوشمندانه که همچنان محبوب است. |
| دیگه چه خبر | ۱۳۷۳ | تهمینه میلانی | فرشته (دختر جوان) | کمدی اجتماعی با بازی ماهایا پطروسیان، پر از شوخیهای دیالوگی و موقعیت. |
| همسر | ۱۳۷۴ | مهدی فخیمزاده | مرد شاغل در اداره بیمه | کمدی ساده و سرراست با شوخیهای بامزه، دیالوگهای جذاب و بازی مهدی هاشمی. |
| لیلی با من است | ۱۳۷۵ | کمال تبریزی | صادق مشکینی | کمدی جنگی با شوخیهای موقعیتی و بازی درخشان پرویز پرستویی. |
| آدم برفی | ۱۳۷۶ | داوود میرباقری | عباس خاکپور (مهاجر) | کمدی اجتماعی با پیچیدگیهای خاص، با بازی اکبر عبدی و داریوش ارجمند. |
| کلاه قرمزی و پسرخاله | ۱۳۷۷ | ایرج طهماسب و حمید جبلی | کلاه قرمزی و پسرخاله | فیلم عروسکی محبوب که با موسیقی و ترانه مخاطبان کمسن و سال را جذب میکند. |
| مرد عوضی | ۱۳۷۹ | محمدرضا هنرمند | شخصیتهای عوض شده | کمدی تخیلی با پیوند مغز، شوخیهای بامزه و داستان جالب. |
جیببرها به بهشت نمیروند
ابولحسن داودی در اوایل دهه هفتاد یکی از بهترین کمدیهای موقعیت سینمای ایران را کارگردانی کرد که همچنان پس از گذشت سه دهه جذابیتهای خود را حفظ کرده است. قصه مرد جوان فقیری که در اتاق اجارهای خانه قمرخانممانندی زندگی میکند و قصد ازدواج با دختر یکی از سکنه همان ساختمان قدیمی اجارهای را دارد. او برای به دست آوردن پولی هنگفت با سه دزد در دزدی از بانک همراه میشود.مرکز ثقل قصه شخصیتی است با بازی علیرضا خمسه که تماشاگر را به خوبی با خود همراه میکند. شوخیهای نوشته شده را خمسه عالی از کار درآورده که البتهحضور پارتنرهایی همچون: محمود بهرامی، حسین محب اهری و غلامحسین لطفی در کیفیت موردنظر بیتاثیر نبوده است. سکانس موتورسواری حمیده خیرآبادی در حالی که آتنه فقیه نصیری کنارش نشسته، از سکانسهای درخشان فیلم است که از خاطر تماشاگرانش نمیرود.
دیگه چه خبر
دیگر کمدی متفاوت و پرفروش نیمه اول دهه هفتاد ساخته تهمینه میلانی که بخشی از موقعیتهای کمیک آن در دیالوگ و نریشن شکل گرفته است. قصه فرشته دختر پرشروشور دانشجوی ادبیات که برای به دست آوردن آنچه که دوست دارد، میجنگد. به خصوص در خانواده سنتی خود که همچنان در آن پسرها بر دخترها ارجحیت داشته و حتی پدر نیز بین او و برادر مخترعش فرق میگذارد! دیگه چه خبر کمدی متفاوت، سرحال و سرگرمکنندهای است که متکی بر قهرمان خود فرشته با بازی شیرین ماهایا پطروسیان بوده و عمده شوخیها نیز حول محور او میچرخد. در عین حال میلانی با خلق یک آدم آهنی به نام مبارک گامهایی ولو کوچک در جهت تخیل بخشیدن به فیلم خود برداشته است.

همسر
دیگر کمدی مهدی فخیمزاده پس از خواستگاری که مایههای ملودرام نیز دارد. قصه آشنای زن و شوهری که در اداره بیمه کار میکنند و طی یک افشاگری مالی، زن به مقام ریاست رسیده و مرد طاقت این موضوع را ندارد. کمدی ساده و سرراستی که بسیار به دیالوگ متکی بوده و در عین حال از چند شوخی بامزه درست اجرا شده نیز برخوردار است. برای نمونه میتوان به سکانس حضور مرد در انبار اداره و قطع و وصل شدن برق اشاره کرد. مهدی هاشمی و فاطمه معتمدآریا انتخابهای فوق العادهای برای نقشهای اول همسر بوده اند که تعامل خوبی نیز با یکدیگر داشتهاند.
لیلی با من است
کمدی جنگی کمال تبریزی که در آن دامنه شوخیها به جبهه و جنگ کشیده شده که همین امر کنجکاوی سینماروهای ایران را برانگیخت. رضا مقصودی که فیلمنامه فیلم را نوشته، صادق مشکینیای را خلق کرده که به عنوان فیلمبردار در تلویزیون کار میکند و حال باید برای ضبط گزارش همراه با کمالی به ظاهر جنگ دیده روانه اهواز شود. لیلی با من است پر است از شوخیهای شکل گرفته براساس کمدی موقعیت که به خوبی تماشاگر آشنا با این نوع کمدی را میخنداند. در عین حال بسیار متکی به ستاره خود پرویز پرستویی است که در نقش صادق مشکینی عالی ظاهر شده و به واسطه درک درست خود از کمدی، شوخیها را عالی از کار درآورده است. برای مثال میتوان به شوخی تکرارشوندهاش با پانصدتومانی داخل جیباش که هر بار نذر کرده و سپس آرام به جیب بازمیگرداند، اشاره کرد.
نگاه وبسایت imdb به داستان فیلم لیلی با من است:
During the war with Iraq, an absurd set of events has an Iranian documentary cinematographer seemingly unable to get out of a dangerous project documenting the war.
در دوران جنگ با عراق، مجموعهای از اتفاقات عجیب و غریب باعث میشود که یک فیلمبردار مستند ایرانی نتواند از پروژهای خطرناک برای مستندسازی جنگ خارج شود.
آدم برفی
داود میرباقری پس از ساخت چند سریال موفق تلویزیونی، در آدم برفی سراغ سوژهای خط قرمزی رفته که همیبن امر نیز سبب توقیف چندساله فیلم شد. داستان مردی به نام عباس خاکپور که برای مهاجرت به آمریکا آواره ترکیه و استانبول شده و هر بار هم دیپورت شده است. آشنایی او با جواد کولی و رئیساش، خاکپور را وادار به زن پوشی و تبدیل عباس به درنا میکند! آدم برفی به لحاظ قصه و شکل روایت شباهتهایی به فیلمهای فارسی قبل از انقلاب دارد که همین موضوع هم بهانه دست مخالفان فیلم داده و آن را بایکوت کردند. با این حال آدم برفی پیامی وطندوستانه در خود داشته و به لحاظ کارگردانی و دیگر اجزای فنی همچون: گریم و فیلمبرداری وضعیت خوبی دارد. اکبر عبدی، داریوش ارجمند و پرویز پرستویی هم ستارههای جلوی دوربین آن هستند که به شخصیتها جان بخشیده و تماشاگر هم دوستشان دارد.
کلاه قرمزی و پسرخاله
عروسکهای محبوب برنامه تلویزیونی صندوق پست دستپخت مشترک تیم دونفره خلاق ایرج تهماسب و حمید جبلی، خیلی زود سر از پرده سینما درآورده و رکورد فروش و تعداد تماشاگر را شکست. نخستین فیلمی که با حضور این دو عروسک جذاب و پرطرفدار ساخته شد، قصهای ساده و کمفرازونشیب دارد که در طراحی آن از فرمولهای کمدی کلاسیک بهره بسیار گرفته شده است. برای مثال میتوان به سکانس حرکت ویلچر پیرمرد بزرگ خانواده در سراشیبی پارک و در نهایت افتادناش در استخر اشاره کرد. در عین حال، تهماسب به خوبی از موسیقی و ترانه و آواز در این فیلم بهره گرفته و مخاطبان کم سن وسال خود را غرق شادی و لذت میکند.
مرد عوضی
در نیمه دوم دهه هفتاد، سینما هم تغییرات زیادی را تجربه کرد و بیش از همه سینمای کمدی تحت تاثیر قرار گرفت. محمدرضا هنرمند در این سالها چند کمدی جذاب ساخت که چارچوب فیلمنامههای آن را از کمدیهای مل بروکس وام گرفته بود. در مرد عوضی، فرهاد توحیدی به عنوان نویسنده فیلمنامه از کلیشه آشنای عوض شدن دو آدم با یکدیگر بهره گرفته با این تفاوت که خلاقیت بیشتری به خرج داده و بحث پیوند مغز را مطرح کرده است. ایدهای تخیلی که خوب شکل گرفته و شوخیهای بامزهای با خود دارد که بخشی از آنها هم خط قرمزی به حساب میآیند! مغز مخترعی فقیر به صاحب کارخانه مواد شوینده پیوند زده شده و دومی با چهره خود و فکر دومی زندگی پیچیدهای را تجربه میکند. پرویز پرستویی مرکز ثقل فیلم به حساب میآید که شوخ های نوشته شده را عالی اجرا میکند.
الو الو من جوجوام
فیلمی کودکانه از مرضیه برومند که در ادامهی مسیر موفق او در خلق آثار عروسکی و پرمخاطب ساخته شد. برومند اینبار هم سراغ همان جهان خیالانگیز و صمیمی «خونه مادربزرگه» رفته و با استفاده از عروسکهای محبوب جوجه و گربه، قصهای پرتحرک و سرگرمکننده ساخته است. محور داستان، گردنبندی است که مادربزرگی قصد دارد به نوهاش هدیه دهد، اما دزدیده شدن آن ماجرا را به مسیری ماجراجویانه میکشاند؛ جایی که عروسکها در برابر دزدان واقعی قرار میگیرند.
فیلم سرشار از موقعیتهای طنز ساده و صمیمی است که برای مخاطب کودک جذاب و برای بزرگترها نوستالژیک است. طراحی عروسکها و ترکیب آنها با بازیگران واقعی، همچنان از نقاط قوت آثار برومند است که در این فیلم هم به چشم میآید.
«الو الو من جوجوام» نمونهی موفقی از سینمای کودک دهه هفتاد است؛ اثری که با سادگی روایت، موسیقی دلنشین و شخصیتهای دوستداشتنیاش، یادآور دورانی است که تخیل و مهربانی در سینمای کودک ایران حرف اول را میزد.
مومیایی ۳
«مومیایی ۳» یکی از موفقترین کمدیهای تاریخ سینمای ایران است که توسط محمدرضا هنرمند ساخته شده و محصول سال ۱۳۷۸ است. این فیلم یک سال پس از موفقیت «مرد عوضی» ساخته شد و همکاری مجدد هنرمند با پرویز پرستویی، موفقیتی حتی بزرگتر از قبل را رقم زد. داستان درباره یک افسر پلیس وظیفهشناس است که با دقت و صداقت در کارش، درگیر بازپسگیری کلانتری محل خدمت از صاحبخانه میشود و همزمان باید پرونده سرقت یک جسد مومیایی را هم پیگیری کند. موقعیتهای طنز فیلم با بازیگران اصلی و شوخیهای هوشمندانه، تماشاگر را با خود همراه میکند و فیلم همچنان یکی از نمونههای برجسته کمدی دهه ۷۰ ایران به حساب میآید.
اگر به فیلمهای کمدی دهه هشتاد علاقهمندید، مطلب دیگر ما را بخوانید.
فیلم مرد عوضی از اون کمدیهای خاصیه که تو زمان خودش خیلی متفاوت بود. ایده جابهجایی مغز واقعاً خلاقانه بود و باعث شد کلی موقعیت طنز بامزه توی فیلم شکل بگیره. پرویز پرستویی هم مثل همیشه عالی بود و اون تضاد بین شخصیتی که نقش کارگر ساده رو داشت و بعد تبدیل به یه کارخانهدار شد، خیلی جذاب از آب دراومد. هنوزم وقتی میبینم، اون سکانسهایی که رفتاراش با شخصیت جدیدش هماهنگ نیست، کلی میخندم. به نظرتون این فیلم یکی از بهترین کمدیهای پرویز پرستویی محسوب میشه؟
مرد عوضی یکی از اون کمدیهای خاصه که هنوز هم دیدنش لذتبخشه. ایده جابهجایی مغز باعث شده بود که موقعیتهای طنز زیادی توی فیلم شکل بگیره، و پرویز پرستویی هم با اجرای فوقالعادهاش تونست این تضاد شخصیتی رو عالی به نمایش بذاره. اون لحظههایی که هنوز با شخصیت جدیدش هماهنگ نیست، از بامزهترین بخشهای فیلمه. فکر میکنید مرد عوضی یکی از بهترین کمدیهای پرستویی محسوب میشه یا انتخابهای دیگهای هم دارین؟
چقدر جالب بود که فیلم “خواستگاری” رو توی لیست دیدم! به نظرم یکی از معدود فیلمای کمدی بود که سراغ سالمندان رفت و یه داستان متفاوت رو روایت کرد. بازی هادی اسلامی فوقالعاده بود و خیلی خوب تونسته بود حس شوخطبعی و در عین حال درگیریهای احساسی یه پیرمرد رو که دنبال یه زندگی جدید بود، نشون بده. اون موقع سینمای ایران جسارت بیشتری برای پرداختن به موضوعات جدید داشت، اما الان بیشتر فیلمهای کمدی کلیشهای شدن. به نظرم این فیلم هنوزم ارزش دیدن داره، مخصوصاً برای نسل جدید که شاید با این سبک داستانگویی کمتر آشنا باشن.
خیلی خوب اشاره کردی! “خواستگاری” یکی از کمدیهای متفاوت اون دوران بود که یه سوژه تازه و جسورانه رو انتخاب کرد. این که داستان درباره سالمندان و نیازهای احساسیشون بود، اونم توی قالب یه فیلم کمدی، چیزی بود که کمتر تو سینمای ایران دیده شده بود. الان بیشتر فیلمهای طنز سراغ کلیشههای تکراری میرن و کمتر به روایتهای خاص پرداخته میشه. به نظرم این فیلم هنوز هم ارزش تماشا داره، چون هم از نظر موضوع خاصه و هم بازی درخشان هادی اسلامی باعث شده فیلم همچنان زنده باشه. اگه از این سبک فیلمها خوشت میاد، به نظرت کدوم کمدی قدیمی دیگه هنوز هم جذابیتش رو حفظ کرده؟
بین همه فیلمهای کمدی دهه شصت، به نظرم “کفشهای میرزا نوروز” یکی از خاصترینها بود. شخصیت میرزا نوروز با اون خساست عجیبش یه جورایی توی ذهن همه ما موندگار شده. بازی علی نصیریان محشر بود و باعث شد این شخصیت یه کاراکتر ماندگار بشه. نکته جالب اینه که این فیلم فقط یه کمدی ساده نبود، بلکه یه نگاه دقیق به ویژگیهای رفتاری و فرهنگی اون دوران داشت. خیلی دوست دارم بدونم توی سینمای امروز، فیلمی مثل این که یه داستان طنز اما پرمغز داشته باشه، ساخته شده یا نه؟ یا همه چیز فقط خلاصه شده توی شوخیهای سطحی و بیمحتوا؟
دقیقاً همینطوره! “کفشهای میرزا نوروز” از اون دسته فیلمهای کمدی بود که علاوه بر خنده، یه لایه انتقادی هم داشت و شخصیتپردازیهاش خیلی حسابشده بودن. علی نصیریان هم با بازی کمنظیرش، این کاراکتر رو جاودانه کرد. اما واقعیت اینه که توی سینمای امروز، کمتر فیلمی پیدا میشه که چنین ترکیبی از طنز و نقد اجتماعی داشته باشه. بیشتر کمدیهای امروزی به شوخیهای سطحی و موقعیتهای دمدستی رو آوردن، اما هنوزم گاهی فیلمهایی مثل “جهان با من برقص” یا “بیهمهچیز” پیدا میشن که داستان عمیقتری دارن. البته، فاصله زیادی با آثار دهههای قبل دارن. تو فکر میکنی توی این سالها فیلمی بوده که به اندازه “کفشهای میرزا نوروز” اثرگذار باشه؟
بهنظرم اون دوره دهه هفتاد واقعاً یه موج جدید تو کمدی ایران بود؛ از «لیلی با من است» گرفته تا «کلاه قرمزی و پسرخاله». فقط یه چیزی برام سواله: چرا اون موقعها اینقدر مخاطب با نمکتر به کمدیها واکنش نشون میداد؟ یعنی الان طنز کم شده یا اون جو ویژه بود؟
کاملاً درست میگی، اون دوره یه ترکیب خاصی داشت: جامعه تازه داشت از فضای جنگ و سختی بیرون میاومد، نیاز به شادی داشت، و کمدیها با قصههای ساده اما درست ساخته میشدن. الان هم مخاطب با نمک هست، اما ساختار طنز متفاوت شده، توقعات بالاتر رفته و تکنولوژی باعث شده تنوع بیشتر بشه. بنابراین اون زمان شاید از نظر شرایط اجتماعی و فرهنگی مناسبتر بود برای کمدیهایی که موندگار شدن.
یکی از فیلمهایی که تو فهرست بود «مرد عوضی» و من هنوزم وقتی میبینمش خندهم میگیره. فقط نمیدونم چرا سازندهها الان کمتر میرن سراغ ایدههای اینقدر خلاقانه. به نظرت این کمبود خلاقیت دلیلش چیه؟
ایده «مرد عوضی» واقعاً خلاقانه بود؛ ترکیب طنز با جابهجایی هویت و موقعیتهای غیرمنتظره. این نوع ایدهها نیازمند جسارت، فیلمنامه خوب، و بودجه مناسب بودن. الان شاید بازار بیشتر سمت فرمولهای ثابت رفته، مخاطب تغییر کرده، و ریسکپذیری کمتر شده. ولی باز هم فیلمها هستن که خلاقیت دارن—فقط ممکنه کمتر دیده بشن یا تبلیغشون کمتر باشه.