خبرها و رویدادهای سینمایی ایران و جهان

10 فیلم که بر اساس داستان‌های واقعی ساخته شده‌اند

فیلم‌هایی که بر اساس داستان واقعی ساخته می‌شوند، با ترکیب واقعیت و درام، تجربه‌ای عمیق و الهام‌بخش را برای مخاطبان رقم می‌زنند. این آثار با بازتاب دقیق رویدادهای تاریخی و زندگی افراد حقیقی، تماشاگران را به دنیای واقعیِ روایت‌شده نزدیک‌تر می‌کنند.

به گزارش آی‌تیکت نیوز؛ فیلم‌هایی که بر اساس داستان واقعی ساخته می‌شوند، بخش مهمی از سینمای جهان را تشکیل می‌دهند. این فیلم‌ها، با استفاده از رویدادها و شخصیت‌های واقعی، تلاش می‌کنند تا تصویری نزدیک به واقعیت از وقایع تاریخی، زندگی‌نامه‌ها، ماجراهای جنایی و اجتماعی یا داستان‌های الهام‌بخش ارائه دهند. جذابیت این نوع آثار در توانایی آن‌ها برای ایجاد ارتباط عاطفی قوی با مخاطب است، زیرا تماشاگران می‌دانند که آنچه روی پرده می‌بینند، ریشه در واقعیت دارد. این فیلم‌ها معمولاً با دقت در بازسازی جزئیات تاریخی، بازتاب دقیق شخصیت‌ها و رویدادها و ترکیب ماهرانه درام با مستندات، تلاش می‌کنند تا علاوه بر سرگرم‌کردن، به بینش عمیق‌تری نسبت به رویدادها و افراد حقیقی دست یابند. از طرف دیگر، این نوع آثار می‌توانند چالش‌هایی همچون توازن بین واقعیت و درام، انتخاب زاویه روایت و تفسیر وقایع تاریخی را نیز به همراه داشته باشند. فیلم‌هایی مانند «فهرست شیندلر»، «یادآوری کامل» و «مرثیه‌ای بر یک رویا» از نمونه‌های برجسته فیلم‌هایی هستند که با تکیه بر داستان‌های واقعی توانسته‌اند تأثیر عمیقی بر مخاطبان بگذارند.

فیلم‌هایی که براساس واقعیت ساخته می‌شوند، همیشه طرفداران پرو پا قرص خودشان را دارند .علاوه بر و سرگرمی، باعث بالا بردن سطح اگاهی و اطلاعات و دانش درباره یک شخصیت، حادثه یا یک موضوع خاص می‌شوند، این آثار معمولا نگاه واقع بینانه و بی‌طرفی به موضوعات دارند و این یک نکته مثبت درباره آنها محسوب می‌شود. در ادامه به معرفی 10 مورد از بهترین فیلم‌هایی که براساس داستان‌های واقعی ساخته شده‌اند می‌پردازیم:

1-فیلم «سی دقیقه پس از نیمه شب»

خلاصه داستان :

چندین سال است که ماموران سازمان سیا تمرکز خود را بر روی کشف محل اختفای اسامه بن لادن ، رهبر القاعده گذاشته، بلاخره بعد از 11 سال جستجو کشف انها به نتیجه می‌رسد و تنها مایا در این بین از محل کشف شده اطمینان دارد ولاغیر …

درباره ی فیلم :

داستان فیلم براساس بزرگترین تعقیب یک جنایتکار در تاریخ برای خطرناک ترین مرد جهان نوشته شده است. داستان عملیات یافتن و قتل اسامه بن لادن رهبر القاعده توسط ایالات متحده ی امریکا به تصویر کشیده شده‌است. این فیلم کاندید پنج جایزه اسکار در سال 2013 شد.

نقد و بررسی:

بیش تر بخش های فیلم Zero Dark Thirty نقد و بررسی فیلم : شامل جستجو طرف متحد و گرفتن رد سرنخ ها می شود که از نظر بسیاری از آمریکایی ها آن قدر بدیهی و جلوی چشم بودند که باورکردنی و معقول نیستند. اما از نظر مایا تمام زیبایی حقه بن لادن در همین موضوع خلاصه می شد؛ که در واقع یادآور داستان کوتاه «نامه ربوده شده» اثر ادگار آلن پو است: پنهان کردن چیزی در ملاءعام کاری است عاقلانه. می توان براساس حدس و گمان دست به عمل زد _ مایا به کمک این انگیزه که چنین چیزی معقول و محتمل است، از حدس و گمان خود حمایت کرد. در اینجا یک اختلاف نظر وجود دارد بین روش های جاسوسی قدیمی که امتحان خود را پس داده اند و یک روش سریع تر و غریزی تر که حدس و گمانی را شامل می شود که آن قدر خوب است که باورکردنی نیست.

2-فیلم «در جستجوی خوشبختی»

خلاصه داستان :

داستان زندگی کریس گاردنر میلیاردر امریکایی است که اوایل دهه ی 1980 تصمیم میگیرد کاری را در بورس نیویورک امتحان کند، ولی به محض اینکه به نیویورک می‌رسد ، متوجه می‌شود که به این راحتی‌ها هم نیست، چون مشکلات زیادی سر راهش قرار می‌گیرد که مانع رسیدن او به هدفش می‌شود.

درباره فیلم:

این فیلم با بودجه 55 میلیون دلاری تولید شد و در زمان اکران توانست فروشی 304 میلیون دلاری کسب کند. پس از حضور در جشنواره‌های بین‌المللی متعدد موفق شد برنده 12 جایزه و نامزد دریافت 26 جایزه دیگر نیز شد. پس از اکران با نظرات مثبت و استقبال گسترده از سوی منتقدین و مخاطبان رو به رو شد. در فیلم «در جستجوی خوشبختی» بیننده جنبه‌های سخت کوشی و درستکاری پدری را می‌بیند که در جهت رسیدن به اهداف خود در حال تلاش و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات زندگی است. در فیلم مواردی همچون :درد، مبارزه ، عشق و امید ، به صورتی واقعی و قابل لمس به تصویر کشیده شده است که بیننده احساس میکند در حال تماشای یک مستند از زندگی شخصی کریس گاردنر است.

نقد و بررسی:

احتمالا در جستجوی خوشبختی تنها فیلمی که شما در ژانر موفقیت یا سبک‌های مشابه نگاه کرده‌اید، نیست؛ اما این اثر از چند لحاظ در نوع خود منحصر به فرد محسوب می‌شود. مهم‌ترین وجه تمایز در جستجوی خوشبختی با سایر فیلم‌های مشابه نوع روایت داستان است. دیدن بخش کوچکی از سختی‌ها و مشقت‌های افراد در راه رسیدن به موفقیت، در این گونه فیلم‌ها برای ما تبدیل به عادت شده‌است. اما ویژگی جالب در جستجوی خوشبختی این است که شخصیت اصلی فیلم، از همان ابتدا تا انتها در حال دویدن، تلاش‌کردن و شکست‌خوردن است.

در نهایت هم کارگردان برای نشان‌دادن ماحصل این تلاش‌ها و دوندگی‌ها، به نوشتن چند خط از شرایط کنونی زندگی کریس گاردنر در انتهای فیلم بسنده می‌کند. به نظر می‌رسد که این نوع روایت، بسیار نزدیک‌تر از روش‌های دیگر (روایت) به زندگی واقعی افراد است. مسئله‌ی دیگری که بر ارزش در جستجوی خوشبختی افزوده، برانگیختن حس همزاد‌پنداری در مخاطب است. کارگردانی قوی و بازی بی‌نظیر ویل اسمیت باعث می‌شود که ما در جای جای فیلم، غم و نا‌امیدی را عمیقا تجربه کنیم. حتی شاید در سکانسی که کریس مجبور می‌شود شب را به همراه پسرش در دستشویی مترو بخوابد، ما هم پا به پای شخصیت اصلی فیلم اشک ریخته‌باشیم. پس با توجه به مطالب ذکر شده، نمی‌توانیم در جستجوی خوشبختی را یک فیلم معمولی بدانیم.

3-فیلم «یک ذهن زیبا»

خلاصه فیلم:

ریاضی دان معروف جان نش که دارای خلق و خویی خاص و نه چندان اجتماعی است، می‌پذیرد که کار روی یک پروژه مخفیانه در زمینه رمزنگاری را آغاز کند، تصمیمی که زندگی او را دگرگون می‌کند …

درباره فیلم:

در ژانر درام و جنگی محصول سال 2001 انگلستان است که براساس کتابی به همین نام نوشته سیلویا ناسار و به کارگردانی ران هاوارد ساخته شده است . روایت فیلم به صورت قابل توجهی با رویدادهای واقعی زندگی جان نش تفاوت دارد و از این جهت ، این فیلم مورد نقد بسیاری قرار گرفته است ، اما سازندگان آن می‌گویند که نمی‌خواستند فیلم را به صورت یک ارائه  ادبی بسازند . فیلم در 5 بخش نامزد جایزه اسکار و در 4 بخش برنده جایزه اسکار شد .در 4 بخش برنده جایزه گلوب و در یک بخش نامزد جایزه گلدن گلوب شد. در 2 بخش برنده جایزه بفتا و در 3 بخش نامزد جایزه بفتا شد.

نقد و بررسی فیلم :

فیلم، هم روایت کننده  زندگی واقعی جان نش از جوانی تا پیری است و هم تصویرکننده  زندگی ذهنی و دنیای خیالی که نش در ذهنش دارد و به قدری واقعی با آن زندگی می کند که گاهی تشخیص واقعی یا خیالی بودن یک سکانس از فیلم حتی برای بیننده هم سخت می شود!

جان نش با پرداختن و تعامل با شخصیت های اطرافش مانند چارلز و یا کودکی که در اطراف او پرسه می زند و البته شخصیت «جاسوس سیا» (با بازی جان هریس)؛ زندگی واقعی اش را شكل داده است. آن جا که در سکانسی از فیلم وقتی با چارلز بالای پشت بام کالج پرینستون است رو به او می گوید «من مردم را دوست ندارم و آن ها هم مرا». این جمله تاکیدی بر مردم گریز بودن و انزواطلبی نش است. نش با اشخاصی ذهنی که در حقيقت هر يک شخصيت‌های کم و بيش مستقل و متفاوت درون او هستند، مواجه است. دختر بچه‌ای که دور و برِ نش پرسه می‌زند همان بخش کودک شخصيت اوست که هر انسان سالم و متعارفی آن را درون خود دارد. پس از گذشت دوران کودکی، انسان‌ها کمتر با بخش کودک شخصيت خويش روبه‌رو می‌شوند، اما هرگز کاملاً بی‌نياز از آن نيستند، بلکه در بسياری از اميال ناخودآگاه و ابعاد روانی و صميمی زندگی خود ناگزير به تجلی آنند و نه تنها در نظر گرفتن کودک درون مضر نيست، بلکه در بسياری از معالجات روانکاوی از آن برای تخليه‌ی روحی و آرامش درونی استفاده شده و به افراد برای ارضاء تمايلاتشان، مواجهه با آن و گردن نهادن به تمايلات و فرامينش توصيه می‌شود. نش به اين بخش از شخصيت خود کمتر اجازه بروز داده، چرا که دوران کودکی را کمتر با بازی‌ها و سرگرمی‌های کودکانه گذرانده است.

4-فیلم «وحشی»

خلاصه فیلم :

داستان برگرفته از زندگی واقعی زنی به نام شریل استراید می باشد که پس از وقوع بحران های عمیقی در زندگی شخصی‌اش ، تصمیم به طی کردن مسافتی طولانی از ایالت کالیفرنیا تا واشینگتن را می‌گیرد که در این سفر حوادث مختلفی را تجربه می‌کند …

درباره فیلم :

محصول کشور امریکا و در ژانر درام است که در سال 2014 ساخته شده است .داستان این فیلم براساس کتاب پرفروش شریل استراید، با همین عنوان است و در اصل بخشی از زندگینامه خود استراید است. همانند کتاب، فیلم در وسط سفر و با نمایش صحنه‌ای از عظمت طبیعت آغاز می‌شود.

نقد و بررسی:

فیلم با تاریکی مطلق آغاز می‌شود همراه با صدای حشرات و بعد روشنایی و نمایی کج  از یک واگن متروکه قطار که گویی کسی برای نجات به در می کوبد. صدای پسر بچه‌ای که توسط دوستش در واگن زندانی شده و از او می‌خواهد تا در را باز کند و خنده‌های دوستش که به او می‌گوید چند چند شدیم؟

در همان ابتدای فیلم بیننده وارد بازی دو کودک می شود و شخصیت خودش را در شخصیت های فیلم وحشی پیدا می کند. دو پسر بچه بهترین سوژه برای اجرایی ارگانیک و بداهه نوازی که به من مخاطب کمک می کنند تا دیالوگ ها طبیعی تر و واقع بینانه تر شوند.یک بازی عجیب که هرکس زودتر امتیاز ۶ را کسب کند برنده است و احساسات بیننده را سخت درگیر خود می کند.

5-فیلم «اشخاص پنهان»

خلاصه فیلم :

داستان سه زن نابغه به نام های کاترین جانسون ، دوروتی وان و مری جکسون است که برای یکی از بزرگترین عملیات های تاریخ در ناسا انتخاب شده اند . آنها باید با محاسبات دقیق ریاضی ، فضانورد جان گلن را به مدار زمین بفرستند …

درباره فیلم :

محصول آمریکا در سال 2016 است که توسط تئودور ملفی ساخته شده است .فیلم در سبکی زندگینامه ای و درام و براساس کتابی به همین نام اثر مارگوت لی شترلی است که داستان زنان ریاضیدان سیاه پوست آمریکایی را بازگو میکند که طی رقابت فضایی آمریکا و روسیه در ناسا مشغول به کار بودند . این فیلم یکی از ده فیلم برتر سال 2016 شناخته شد و نامزد جوایز متعددی از جمله سه جایزه ی اسکار و دو جایزه ی گلدن گلوب شد. فیلم موفق به دریافت جایزه ی بهترین هنرنمایی مجموعه ی بازیگران از انجمن بازیگران فیلم شد .

نقد وبررسی فیلم :

«اشخاص پنهان» با اینکه از لحاظ ساختار روایی و کارگردانی، اثر غافلگیرکننده‌ و نوآورانه‌ای نیست و بیشتر از اینکه «جکی» باشد، «دیپ‌واتر هورایزن» است، اما در روایت همان قصه‌ی قابل‌پیش‌بینی‌اش بی‌نقص است. بازیگران اصلی یکی از یکی بهتر هستند و کاری می‌کنند تا سرخوردگی و انگیزه و عصبانیت فروخفته‌ی درونشان را احساس کنیم و دیالوگ‌‌های احساسی فیلم مثل صحنه‌ی متقاعد کردن قاضی دادگاه توسط جکسون یا به سیم آخر زدنِ جانسون بعد از اینکه توسط هریسون مورد بازخواست قرار می‌گیرد، باعث شده‌اند فیلم با وجود پیموندنِ مسیری کلیشه‌ای، حداقل از منظره‌ی تازه‌ای بهره ببرد. و البته «اشخاص پنهان» همان چیزی است که از فیلم‌های تاریخی که براساس رویدادهای واقعی ساخته‌ شده‌اند انتظار داریم: بازگویی داستان‌های شگفت‌انگیزی که شاید نویسنده‌ای با تخیلی قوی هم هیچ‌وقت بهشان فکر نکند، اما در حقیقت اتفاق افتاده‌اند و باعث می‌شوند به این فکر کنیم که چندتا داستان ناگفته‌ی این شکلی دیگر در تاریخ وجود دارند که هنوز سر به مهر مانده‌اند و مثل «اشخاص پنهان» از طریق تبدیل شدن به یک فیلم پاپ‌کورنی عامه‌پسند برای عموم مردم روایت نشده‌اند.

6-فیلم «اگه میتونی منو بگیر»

خلاصه فیلم :

«آبیگنل جونیور» با مهارت خاص خود در جعل اسناد ، موفق شد میلیون ها دلار چک را جعل کرده و خود را به جای افراد مختلفی مطرح کند ، اما …

درباره فیلم :

فیلم محصول کشور کانادا در سال 2002 به کارگردانی استیون اسپیلبرگ در ژانر بیوگرافی -جنایی ساخته شده است .در این فیلم مسایل مورد علاقه ی اسپیلبرگ از جمله از هم گسیختگی خانواده ها و بی وفایی زنان دیده می شود.فرانک آبیگنل واقعی خود نیز در صحنه ای کوتاه در فیلم در نقش پلیسی فرانسوی حاضر شده است .

نقد و بررسی:

داستان فیلم، داستان یک ورشکستگی ست، داستانی ست که در آن پدر خانواده ورشکست میشود و زندگی خانواده در سراشیبی از اتفاقات می افتد.باهم به حس و حال هایی که یک فرد ورشکسته با آن دست به گریبان است مرور میکنیم. او دیگر هیچ امیدی ندارد، کلمات و لفظ هایی که به کار میبرد گاهی بر اساس فشار عصبی که بر اوست تند و زننده میشود، او کار خود و سرمایه خود را که عمری صرف بدست آوردن آن کرده بود از دست داده است. هر آن فکر میکند که چیزی را از دست میدهد. این فرد بیشتر به چه چیزی نیاز دارد؟ آن چه که نیاز دارد پول نیست بلکه امید به آینده توسط افرادی که او را دوره کرده اند است. داشتن کسی که ما را در لحظات تاریک زندگی به سوی روشنایی هدایت کند یکی از بهترین نعمت هاییست که خدا میتواند به ما ارزانی دهد. و یکی از دلایلی که ما شریکی برای زندگی خود انتخاب میکنیم همین امر است: پشیتبانی در تمامی مراحل زندگی. اما اگر پول در خانواده ورای صفات انسانی یعنی وفاداری، عشق و محبت باشد همه چیز در هم میریزد.فرانک در فیلم به دنبال بازگرداندن خانواده در کنار یکدیگر است. اما هر چه جلوتر میرود به این نتیجه میرسد که تنها تر است. جای بعضی از افراد در زندگی ما را هیچکس نمیتواند بگیرد. نمی توان جایی جرمی رخ دهد و از تاثیرات خانواده بر شخص حرفی به میان نیاوریم. ما اسیر انتخاب ها و اعمال خانواده خود هستیم. کمی ها، کاستی ها و عقده های دوران نوجوانی به حالت های مختلفی در انسان بروز میدهد و در یک شخص به صورت یکسان نیست. و این فیلم یکی از آن فیلم هاییست که این کمبود ها را نشان میدهد.

7-فیلم «نهم آوریل»

خلاصه فیلم :

در صبح روز 9 آوریل سال 1940 ، به ارتش دانمارک هشدار داده می شود که آلمان ها از مرز عبور کرده اند.در این میان در مرز جنوبی ، به گارد داخلی دانمارک دستور داده می شود تا دشمن را تا زمانی که نیروهای کمکی دانمارکی از راه برسند ، مهار کرده و…

درباره فیلم :

فیلم در ژانر تاریخی ، جنگی و درام محصول سال 2015 ساخت کشور دانمارک به کارگردانی رونی ازراست . فیلم موفق به نامزد دریافت سه جایزه شد .

نقد و بررسی:

این فیلم به نبرد دو کشور هم خون و برادر می پردازه یعنی آلمان نازی و دانمارک که نام فیلم هم از تاریخ حمله آلمان به دانمارک برگرفته شده یعنی نهم ماه آوریل. این فیلم دقیقا نبرد و رابطه این 2 کشور رو در زمان نبردشان و اشغال دانمارک رو روایت می‌کند. این فیلم مثل بقیه فیلم‌های دانمارکی که دیدم بسیار واقع گرایانه و رئال است.

برای مثال تفاوت قدرت ارتش‌های این 2 کشور را به خوبی نشان میدهد. سربازهای دانمارکی سوار بر دوچرخه هستند و سلاح سنگینشان تیربار است اما ارتش نازی‌ها تماما با خودروهای زرهی و نفر بر هستند و اصلا قابل رقابت و مقایسه نیستند. مطابق انتظار ارتش آلمان به سرعت و با راحتی دانمارک را فتح می‌کند و باز مطابق انتظار جوانان دانمارکی با رشادت مقاومت می‌کنند. اما نکته خیلی جالب برخورد این 2 ملت با هم است. ارتشی‌های آلمان وقتی دانمارکی‌ها تسلیم می‌شوند هیچ عمل غیراخلاقی انجام ندادند و کاملا با احترام برخورد می‌کنند.

در تاریخ این طور بوده که مردم آلمان و دانمارک همواره رابطه خوب و خونی نژادی داشتند. و دانمارکی‌ها می‌دانستند که آلمانها برای غارت یا کشتار و تحقیر نیامده‌اند. ثابت هم شد و هر دو تا پایان جنگ مشکلی نداشتند. حتی در تاریخ، سربازان آلمانی که دانمارک و نروژ را اشغال کرده بودند پس از پایان جنگ، دیرتر و بعد از سربازان خود آلمان و برلین تسلیم شدند. یعنی تا این حد نظامیان اندک آلمانی در دانمارک و نروژ آسوده بودند و مردمانشان هم علیه آلمانی‌ها اقدامی انجام ندادند.

8-فیلم «دو پاپ»

خلاصه فیلم:

پشت درهای واتیکان،”پاپ بندیکت “محافظه کار و “کاردینال خورخه برگولیو” لیبرال باید بر سر ترسیم آینده ی کلیسای کاتولیک توافق کنند.

درباره فیلم:

فیلم دو پاپ محصول انگلیس در سال 2019 است که توسط فرناندو میرلس کارگردانی شده است .نامزد سه جایزه ی اسکار ، چهار جایزه ی گلدن گلوب و پنج جایزه ی بفتا شد . «دو پاپ» روایتی خیالی از مجموعه مکالمات بین پاپ بندیکت شانزدهم و کاردینال خورخه برگولیو در واتیکان در سال های 2012-13 است .داستان فیلم در پس زمینه رسوایی فساد اخلاقی در واتیکان اتفاق می افتد و در قالب بحث و جدل دو عالم الهیات عالی رتبه در مورد آینده ی کلیسا طراحی شده است .

نقد و بررسی:

وقتی داریم درباره‌ی فیلمی حرف می‌زنیم که تقریبا کلِ زمانشِ حول و حوشِ سکانس‌های دونفره‌ی آنتونی هاپکینز و جاناتان پرایس به‌عنوانِ دوتا از سنگین‌وزن‌ترین، کاریزماتیک‌ترین و مبهوت‌کننده‌ترین بازیگرانِ کارکشته‌ی سینمای دنیا می‌چرخد، دیگر نباید هیچ جایی برای تردید وجود داشته باشد. هسته‌ی مرکزی «دو پاپ» به گفتگوی جوزف رتزینگر (آنتونی هاپکینز) و خورخه برگولیو (جاناتان پرایس) در باغ و بُستان‌های سرسبزِ ویلای تابستانی پاپ و تالارها و کلیساهای پُرنقش و نگار و رُنسانسی خیره‌کننده‌ی واتیکان اختصاص دارد؛ هر دو نفر در موقعیتِ تصمیم‌گیری مهمی برای آینده‌شان هستند؛ برگولیو به‌طرز آشکاری به فکر بازنشستگی است و پاپ بندیکت هم به‌طرز بی‌سروصدایی برای استعفا دادن و جایگزین کردنِ خودش با برگویلو فکر می‌کنند. «دو پاپ» از لحاظ فنی در بینِ فیلم‌هایی که پیرامونِ یک زوجِ غیرعادی که با وجودِ تمام اختلاف‌هایشان به تدریج به درکِ متقابل و اشتراکاتِ فراوانی با یکدیگر می‌رسند قرار می‌گیرد. پس، جذابیتِ نیمه‌ی اولِ فیلم در حالی به تماشای مبارزه‌های کلامی و تیکه و طعنه‌ها و حاضرجوابی‌ها و جنگِ ایدئولوژی‌های متضادِ آن‌ها اختصاص دارد که جذابیتِ نیمه‌ی دوم با افشاهایی درباره‌ی گذشته‌ی آن‌ها که شخصیتِ فعلی‌شان را شکل داده است، در تماشای آشکار شدن نقاط ضعف و افسوس‌هایشان به شکلِ دیگری نهفته است. «دو پاپ» در خلاصه‌ترین حالتِ ممکن درباره‌ی دشواری تغییر در جایی که به‌طور ذاتی یکی از محافظه‌کارترین سازمان‌های دنیا حساب می‌شود و این حقیقتِ پارادوکسیکال است که رهبرِ این سازمان قدرتِ فراوانی برای تغییر دادنِ خیلی چیزها دارد. در یک جبهه پاپ بندیکت قرار دارد که دربرابرِ تغییر مقاومت می‌کند و در طرف دیگر برگولیو جای گرفته که تغییر را ضروری می‌داند. در یک طرف سنتی‌گرایی تعصبی پاپ بندیکت باعثِ گوشه‌نشینی و انزوای او شده است و از طرف دیگر علاقه‌ی برگولیو برای تعاملِ مستقیم با مردم یعنی او با باغبانِ ویلای پاپ بندیکت گرم می‌گیرد، در کافه فوتبال تماشا می‌کند، تانگو می‌رقصد و ملودی آهنگ‌های پاپ را زیر لب سوت می‌زند. اگرچه فیلم کاملا بی‌طرف نیست و هوای برگولیو را بیشتر از پاپ بندیکت دارد…

9-فیلم «خارج از آفریقا»

خلاصه فیلم:

داستان در مورد کارن دختر ثروتمند دانمارکی است که پس از یک شکست عشقی خودش به برور پیشنهاد ازدواج می دهد .ازدواج آنها براساس عشق شکل نمی گیرد ، و برور در سفر به کنیا تمام سرمایه ی کارن را به کشت قهوه اختصاص میدهد.کارن نیز به آفریقا سفر میکند و در کارهای مزرعه به بومیان آفریقایی کمک میکند . ارتباط برور و کارن هرروز سردتر می شود و برور کمتر در خانه می ماند . از سوی دیگر کارن با مرد دیگری به نام دنیس آشنا می شود و…

درباره فیلم:

فیلم در ژانر درام عاشقانه ی حماسی آمریکایی در سال 1985 است که توسط سیدنی پولاک کارگردانی شده است . براساس کتاب زندگینامه خارج از افریقا تالیف ایساک دینسن ساخته شده است .باوجود توجه کم منتقدین ، خارج از افریقا 7 جایزه ی اسکار کسب کرد .

نقد و بررسی:

ابتدا درباره سیدنی پولاک می‌توان حرف زد که از نظام استودیویی هالیوود می‌آید و شاید بهترین فیلمش همین «خارج از آفریقا» باشد و قبل از آن فیلمی مثل «مگر آن‌ها اسب‌ها را خلاص نمی‌کنند؟» را ساخته است که بسیار فیلم جذابی است . بعد از آن هم در کارنامه خود ساخت فیلم‌های متنوعی مثل «شرکت» و «هاوانا» را دارد. او یک فیلمساز استودیویی است و بر اساس قصه‌هایی که به دستش می‌رسد، کار می‌کند. پولاک از جمله فیلمسازانی است که لزوما جهان شخصی ورای خودشان ندارند. در «خارج از آفریقا» همه امکانات هالیوودی در اختیارش قرار گرفته است. درمورد فیلم نیز می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین عاشقانه‌های تاریخ هالیوود است. البته برای استریپ تجربه بازی در چنین فضایی در «پل‌های مدیسون کانتی» یک دهه بعد اتفاق می‌افتد اما این فیلم و این زوج در فیلم یکی از مهم‌ترین عاشقانه‌ها و زوج‌های سینمایی را تاکنون رقم زده‌اند. «خارج از آفریقا» که برداشتی از یک کتاب پنج بخشی است گفته میشود که تنها از دو بخش وام گرفته شده است . جغرافیای ترسیم شده در این فیلم اقتباس سختی داشته است و گویی فیلم مجموعه‌ای از اطلاعات پراکنده و خودنوشت فردی بوده است که کنار هم قرار گرفته و فیلمنامه مهمی را در هالیوود خلق کرده است.

10-فیلم «تار»

خلاصه فیلم :

لیدیا تار ، آهنگساز و رهبر تخیلی ارکستر مشهور جهان است که زمانی که حرفه اش در آستانه ی رسیدن به اوج است ، اشتباهات مبهم او آشکار میشود ، این اتفاق شروع یک چالش فرهنگی اجتماعی و شخصیتی است …

درباره فیلم:

فیلم تار در اوایل سپتامبر در هفتاد و نهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز به نمایش درآمد و با تحسین پرشور مخاطبان و تشویق‌های ایستاده ۶ دقیقه‌ای آن‌ها روبرو شد. واکنش مثبتی که بنظر نمی‌رسد اتفاقی باشد، زیرا فیلم نقدهای بسیار مثبتی نیز دریافت کرده است. فیلم تار یک مدعی جدی برای نامزدی اسکار و موفقیت در فصل جوایز است. فیلمی که شاید سومین جایزه اسکار بلانشت را برای او به ارمغان بیاورد. اگرچه اولین نمایش تار اول سپتامبر در جشنواره فیلم ونیز بود، اما اولین اکران محدود فیلم تقریبا یک ماه پس از آن یعنی در ۷ اکتبر و اکران گسترده‌تر آن در ۲۸ اکتبر ۲۰۲۲ آغاز شد. فیلم تار، سومین اثر نویسنده و کارگردان گزیده‌کار تاد فیلد، با هنرنمایی خیره‌کننده کیت بلانشت، یکی از مدعیان نامزدی در اسکار است. از خلاصه داستان تار اینطور بنظر می‌رسد که لیدیا تار یک شخصیت آیکونیک واقعی است که هر کسی قبل از دیدن داستانش باید با او آشنا باشد، اما در حقیقت تار یک داستان کاملا تخیلی را به تصویر می‌کشد. این فیلم به نوعی تفسیری از شیوه نگاه کردن ما به زندگی هنرمندان و افراد مشهور و بررسی عمیقی از فرایند خلاقیت آن‌ها و تاثیری که فداکاری‌شان بر سلامت روان و ذهن آن‌ها می‌گذارد خواهد بود. در واقع می‌توانیم این را استنباط کنیم که شخصیت لیدیا تار، مانند بسیاری از بزرگ‌ترین ذهن‌های خلاق تاریخ، یک کمال‌گرای سرسخت است که برای یافتن تعادلی سازنده بین زندگی موسیقیایی و شخصی خود تقلا می‌کند.

نقد و بررسی:

تار با اعتماد به اینکه می‌توانیم بدون یک نقشه، راه خود را پیدا کنیم ما را ساکن دنیای پیچیده شخصیت اصلی خود می‌کند، زیرا این فیلمی است که مکانیسم درونی زندگی‌ای را به تصویر می‌کشد که به آهستگی در حال فروپاشی است. اگرچه سحر و افسون جذاب تار در یک سوم پایانی خود شروع به ناپدید شدن می‌کند، اما با اینحال این یک فیلم بی‌نظیر درباره یک فرد خلاق است که نه احساس ترهم به خود می‌کند و نه خود بزرگ‌بینی دارد. در حقیقت، یکی از نقاط قوت فیلم این است که هرگز کاملا مشخص نمی‌شود که فیلد درباره قهرمان پیچیده‌اش چه فکری می‌کند. این درام ۱۵۸ دقیقه‌ای با ریتم و لحن سنجیده خود برای همه سلیقه‌ها مناسب نخواهد بود، اما علی رغم انحرافات گاه و بیگاه، تار باید بطور قابل توجهی برای انبوه ماجراجویان سینمای هنری تامل برانگیز باشد. کیت بلانشت نقش این هنرمند چیره‌دست را کمی با لحن متکبرانه بازی می‌کند، اگرچه تار همه چیز را از یک فاصله کم نظاره می‌کند که به هر یک از تعاملات لیدیا منصفانه بودن جذابی می‌بخشد. فیلم در مقدمه خود، صراحت تقریبا بی‌احساسی در صحنه‌های مربوط به لیدیا دارد و همچنین به شکل ظریفی روی سیاست‌های اداری و سخنرانی‌های دانشگاهی مانور می‌دهد. حتی در طول یک سکانس تک برداشتی طولانی خیره‌کننده که در آن لیدیا با یک دانش‌آموز رنگین‌پوست که باخ را بخاطر مشکلاتش رد می‌کند وارد بحث می‌شود، تار دست خود را درباره اینکه باید درباره لیدیای مطمئن و با اعتماد به نفس چطور فکر کنیم رو نمی‌کند. این کیفیت غیر قضاوت گرایانه به شکل ماهرانه‌ای به حس و حال راز‌آمیز غیرقابل توضیح فیلم و حتی اتمسفر تهدیدآمیز آن می‌افزاید. همانطور که جنبه‌های متفاوت زندگی شخصی و حرفه‌ای لیدیا در کانون توجه قرار می‌گیرد، پرتره‌ای غنی از زندگی زنی خلق می‌شود که هر چه بیش‌تر با او وقت می‌گذرانیم جذابیت بیش‌تری پیدا می‌کند. اما از آنجایی که به هر بخش وزن یکسانی داده می‌شود – خودکشی یک همکار سابق و مشکلات لیدیا در خواب – تار ما را نسبت به اینکه به کجا می‌رود کنجکاو نگه می‌دارد. لیدیای بسیار سخت‌گیر که همه چیز را تحت کنترل دارد خودش چیزی شبیه یک معما است که برای مرعوب کردن اطرافیانش به استعداد خود تکیه می‌کند.