«امین میری» در سالهای اخیر حضور موثری در کارگردانی تئاتر در ژانرهای مختلف نظیر درام، معمایی، پلیسی و درام اجتماعی و در کارهایی نظیر شلتر، قتل در موقعیت ۳۵ درجه شمالی و احساس آبی مرگ داشته و موسس گروه تئاتری احساس آبی است. او در سینما هم با ایفای نقشهای مکمل جذاب و چند وجهی توانسته حضورموثرش را نشان بدهد. میری در فیلم «سه کام حبس» در نقش یک دکتر منفعتطلب با ویژگیهای خاکستری، یک بازی بهیاد ماندنی از خودش ارائه کرد و در فیلم پرشخصیت «کت چرمی» هم در یک نقش جذاب دیگر در قالب یک مدیر سازمان بهزیستی مصلحتاندیش و محتاط بازی میکند. با بازیگر فیلمهایی چون «شبی که ماه کامل شد»، «ابلق»، «بدون قرار قبلی» و «هناس» و سریالهای «نجلا»، «گیلدخت» و «سقوط» درباره حضورش در فیلم «کت چرمی» و نقشش گفتوگویی انجام دادهایم.
احمد محمداسماعیلی
***شما سه سال قبل نمایش «قتل در موقعیت ۳۵ درجه شمالی» ا که داستانی چندلایه، پرتعلیق و پرشخصیت دارد، روی صحنه بردید و مورد توجه مخاطب هم قرار گرفت؛ نمایشی که در ژانر درام روانشناسانه / پلیسی طبقهبندی میشد. دلیل جذابیت این ژانر برای مخاطبان چپیست؟
-آن نمایش اقتباسی از رمان «در خیابانی که تو در آن زندگی میکنی» نوشته مری هیگیز است که سال ۹۵ آن را خواندم و به نظرم خیلی جذاب بود و برای اجرا انتخابش کردم. در این نوع آثار، یک نگاه اجتماعی با درامی جنایی وجود دارد و داستان نمایش درباره نحو کار و عملکرد قاتلی سریالی است که رگههایی مستند از این نوع قاتلان در یکصد سال اخیر در ایران وجود داشته است و این نمایش به تشابه این قاتلان و شیوه قتل آنها میپردازد. در کار ما نگاهی جامعهشناسانه و روانشناسانه هم وجود دارد. داستان نمایش «قتل در موقعیت ۳۵ درجه شمالی» به لحاظ سبک و فضای اجرایی با دیگر کارهایی که روی صحنه آوردم، متفاوت است. این نمایش دارای قصه منسجم و در لایههای زیرین محتوایی منسجم است، در حالی که نمایشهای دیگری که اجرا کردم، تنها محتوای منسجمی داشتند. اتفاقات و داستان این نمایش در ایران و در زمان حال میگذرد و روایتی از ۱۰۴ سال قبل در آن وجود دارد.
***حضور متناوب اما موفق در قالب نقشهای چند وجهی در بازیگری تصویر دارید. چگونه در سینما نقش قبول میکنید؟
– در دوران اولیه بازیگری در سینما، تلاشم معطوف به اثبات در بازیگری بود و از جایی به بعد، ملاکهایم تغییر پیدا کرد و نام کارگردان، فیلمنامه منسجم و خوب و گاهی هم رفاقت با تهیهکننده و کارگردان در پذیرفتن نقش تعیینکننده شد. در هر حرفهای تا قابلیتهایت را نشان بدهی و بتوانی اعتماد دیگران را جلب کنی، مجبوری کارهای عادیتر و نقشهای کوتاه را هم قبول کنی. نقشهایی که البته ویژگیهایی هم باید داشته باشد.
***نقشهایی که در یاد مخاطب باقی بماند…
-بله، خدا را شکر نقشهایی که بازی کردهام، چنین ویژگیهایی داشتهاند و در درام و تبیین روابط بین سایر شخصیتها موثر بودهاند.
***مثل نقش پزشک منفعت جوی فیلم «سه کام حبس» که این فیلم هم این روزها در کنار «کت چرمی» در سینماها اکران است…
-نقش دکتر، نقشی بود که به دلیل ابعاد شخصیتی خاکستری، در یاد مخاطب باقی میماند. در دو سه ساله اخیر، در فیلمهایی مثل «هناس» ساخته حسین دارابی و یا سریال «سقوط» بهکارگردانی سجاد پهلوانزاده، در نقش منفی چند وجهی تلاش کردم بازیهای موثری داشته باشم و در سریال اخیر نقش یک فرمانده داعشی را بازی کردم.
***آیا برای ایفای این نقش الگویی هم داشتید…
-بیشتر به نوع رفتار و گویش ابوبکر بغدادی در ویدیوییهایی که از او موجود است، نگاه کردم. چالش این نقش این بود که باید به چند زبان صحبت میکردم و لهجه اصلی این آدم عرب، عراقی با تهلهجه پاکستانی بود… البته من به زبان عربی تسلط نداشتم و برای این فیلم مشاور لهجه به ما کمک میکرد.
***«کت چرمی» ساخته یک فیلم اولی است. برایتان چه ویژگی خاصی داشت که در آن بازی کردید؟
-با پیمان حجازی مدیرتولید «کت چرمی» چند تجربه خوب همکاری من جمله «هناس» را پشت سر گذاشته بودم. بعد از خواندن فیلمنامه متوجه جذابیتهایش شدم. قصهای نو در ژانری که کمتر در سینمای ایران کسی به سمتاش رفته است. نقشام نیز وجوهات چالشبرانگیز جذابی داشت و بازیگر را ترغیب میکرد که با نقش حسابی کلنجار برود!
*** مهمترین این چالشها چه بود؟
– این که مجبور بودم نقش یک مدیر را طوری ارائه کنم که باعث اعتراض کسی و یا نهادی نشود!
*** این احتیاط در بازی، شما را محدود نکرد؟
-چرا، به هر حال من را محدود میکرد. اما تلاش کردم در بازیام تا حدی وجوهات خاکستری این آدم را نشان بدهم و امیدوارم در این کار موفق شده باشم. نکته مهم «کت چرمی» تیم بازیگران خوب و هماهنگاش بود. داستان وجوهات چالشی اجتماعی بهروزی داشت و اینها از نگاه من، برای یک فیلم ارزشمند است، به طوری که خود من هم در نمایشهایی که روی صحنه کارگردانی کردهام، دغدغههایی از این جنس داشتهام.
***آیا اینگونه مدیران محتاط، مصلحتاندیش و ترسو را از نزدیک دیده بودید؟
-معمولا برای نقشهایی که مابهازا دارند رجوعی دارم به نمونههای واقعی و آرشیو ذهنیام که شاید در گذشته مدل و مشابهاش را -به خصوص در تئاتر- بازی کردهام، مرور میکنم. خود من هم مقطعی مدیر جایی بودم و خب این نوع آدمها و رفتار و کنشهایشان را میشناسم. یک بازیگر با تماشا کردن و نگاه کردن محیط و آدمهای دو و برش میتواند در بازیگری از آنها وام بگیرد. در کنار این شاخصهها و نیز نوع پردازش شخصیت در فیلمنامه، انتظار و توقع کارگردان هم کار را کامل میکند. اصولا مدیران بالا دستی که شغلشان ابعاد امنیتی دارد، در ادبیات گفتاریشان کلماتی دارند که من هم از آنها استفاده کردم و در کنارش نوع برخورد با زیر دستان و جزئیاتی دیگر مثل راه رفتن و… را مورد توجه قرار دادم.
***این مدیر در عین مختصاتی که به آنها اشاره شد، یک آدم عصبی به نظر میرسد…
-خب او در موقعیتی قرار میگیرد و زیر دستاش به حرفاش گوش نمیکند، با فشار از بالا دستیها مواجه میشود و عصبانیتاش را به زیر دستاش منتقل میکند.
***در همین سکانسهایی که در «کت چرمی» با «جواد عزتی» بازی دارید و با عتاب و خشم با او برخورد میکنید، حس و حال صحنهها درست از کار در آمده…
-برای ارائه بازی استاندارد و درست، پارتنر نقش مهم و اساسی دارد. «جواد عزتی» را از سالها قبل میشناختم. او بازیگر متعهدی است و به بازیگر نقش مقابلاش کمک میکند. در کل امیدوارم فیلم و فضا و داستانش برای مخاطب جذاب باشد و در ادامه نمایش عمومی «کت چرمی» هم از فیلم استقبال کنند..