خبرها و رویدادهای سینمایی ایران و جهان

سیمرغ42| نگاهی به انیمیشن «رویا شهر»؛ تمثیلی از دنیای امروزی درباره ظهور منجی

اگر «بنیامین» داستان خود را در سالیان دور و در زمان فراعنه مصر و ظلم و ستم آنها بر مردم روایت می‌کند،«رویاشهر» تمثیلی از دنیای امروزی و ابرقدرت‌های استکباری چون آمریکا و اسراییل است که تنها هدفشان غارت و تاراج و نابودی سایر کشورهاست. این دو انیمیشن یک پیام مشترک هم دارند و درباره ظهور منجی سخن می‌گویند.

بیشترین یادگیری کودکان از مشاهده حاصل می شود که تماشای انیمیشن نیز بخشی از این فرآیند است که تاثیر آن بر کودک بیشتر از صحبت و نصیحت والدین است بنابراین با ساخت انیمیشن‌های آموزشی مناسب، می‌توان به رشد شخصیتی کودکان کمک به‌سزایی کرد.

بویژه آنکه این قشر امروزه شرایط بسیار خاصی را پشت سر می‌گذارد و هجمه بسیار سنگینی از نظر تولیدات مختلف رسانه‌ای علیه آنان وجود دارد. برخی از این تولیدات فضای مسمومی داشته و تنها هدف آنها تغییر الگوی فرهنگی نوجوانان ایرانی است. نگاهی به سینمای کودک و نوجوان در چند سال اخیر به وضوح نشان می‌دهد که استقبال از هنر انیمیشن تا چه اندازه زیاد بوده و عمده فیلم‌های انیمیشن، توجه بچه‌ها و والدین آنها را به خود جلب کرده است. به نظر می‌رسد مسیر برای فعالیت در این عرصه، هموار است و باید به ساخت انیمیشن‌های قوی توجه بیشتری کرد.

حضور کم رنگ و نه چندان دلگرم کننده پویانمایی در ادوار جشنواره فجر که شاید مهم‌ترین تریبون برای معرفی و تشویق این آثار باشد، از ابتدای شکل‌گیری این جشنواره قابل لمس است، در حالیکه توجه به انیمیشن به نفع سینماست، چون سبد مخاطبی که به سینما اضافه می‌کند، سبد جدیدی است یعنی می‌تواند مخاطبان سینما را بیشتر کند، یعنی سبد کودک و نوجوان و خانواده به سینما اضافه می‌شود و منفعتش به همه اهالی سینما می‌رسد. خوشبختانه امسال و در چهل و دومین دوره از جشنواره فجر، در جشنواره‌ای استثنائی چهار پویانمایی به رقابت می‌پردازند که می‌تواند موجب شود تا آینده صنعت انیمیشن و فجر روشن‌تر از قبل شود.

«رویاشهر» جدیدترین اثر مرکز انیمیشن سوره به تهیه‌کنندگی مصطفی حسن‌آبادی و نویسندگی و کارگردانی محسن عنایتی یکی از این انیمیشن‌های حاضر در این دوره از جشنواره فیلم فجر می‌باشد. پس از اکران موفق انیمیشن سینمایی «لوپتو» که در شرایط کم رونقی سینماها توانست به فروش خوبی دست پیدا کند و همچنین کسب جوایز «مسافری از گانورا» در جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان، «رویاشهر» سومین اثر مرکز انیمیشن سوره می‌باشد که تولید آن پس از انیمیشن «بنیامین» توسط شرکت آینده‌نگار انجام گرفته است.

داستان «رویا شهر»

«رویا شهر» داستان پسری به نام آرات است که در رؤیای قهرمان شدن و بدست آوردن گوی جادویی و تأمین انرژی رویاشهر به شیناشهر می‌رود و در این مسیر حقایق ناگفته‌ای را از زندگی پدرش و رویاشهر می‌فهمد. حال و هوای کلی و روحیات و حتی شکل ظاهری شخصیت‌های اصلی داستان یعنی آرات و دوستش ـ پاشا ـ تداعی‌گر انیمیشن بنیامین هستند. دو پسر با روحیات مختلف؛ یکی صبور و آرام و بلندپرواز و دیگری سرخوش و شوخ طبع که برای رسیدن به هدفی بزرگ باهم همراه می‌شوند.فیلمساز با قرار دادن آرات و پاشا کنار هم و سمپات‌های بین این دو دوست روند داستان را جذاب می‌کند و داستان با این تضاد رفتاری دو شخصیت اصلی به خوبی پیش می‌رود.

اگر «بنیامین» داستان خود را در سالیان دور و در زمان فراعنه مصر و ظلم و ستم آنها بر مردم روایت می‌کند،«رویاشهر» تمثیلی از دنیای امروزی و ابرقدرت‌های استکباری چون آمریکا و اسراییل است که تنها هدفشان غارت و تاراج و نابودی سایر کشورهاست. این دو انیمیشن یک پیام مشترک هم دارند و درباره ظهور منجی سخن می‌گویند.

در انیمیشن «بنیامین» تأکید می‌شود که تا مردم نخواهند و در مقابل ظلم و ستم مبارزه نکنند نمی‌توان سرنوشت آنها را تغییر داد و در «رویاشهر» هم همانگونه که راوی داستان در پایان می‌گوید: این مردم هستند که باعث ظهور قهرمان و آزادی سرزمینشان می‌شود.

همچنین یادمان بیاید آنجا که شهردار شیناشهر به آرات می‌گوید: ما به تنهایی توان نجات شهرهایمان را نداریم، فقط می‌توانیم از نابودی آنها جلوگیری کنیم و نجات دست کس دیگری است” و این یعنی همان مفهوم توکل؛ یعنی از تو حرکت از خدا برکت، یعنی نمی‌توان در مقابل ظلم و بی عدالتی ساکت نشست و انتظار معجزه داشت و یعنی جهان برای رسیدن به آرامش و عدالت در کنار تلاش و حرکت مردمانش نیاز به یک نیرو و قدرت فرازمینی دارد و این نیرو همان منجی موعود است.

نکات ضعف«رویاشهر»

 همانگونه که «رویاشهر» به لحاظ تکنیکی، شخصیت پردازی و جذابیت داستان چندپله از انیمیشن «بنیامین» عقب‌تر است، از لحاظ محتوا نیز در این انیمیشن از ظرافت و هوشیاری فیلمساز برای انتقال مفاهیم ارزشمند  دینی خبری نیست و  فیلم به شکل بسیار سطحی و با یک نمای بسته از پاهای مردی سفید پوش می‌خواهد از منجی و نجات دهنده سخن بگوید که بدلیل بیان الکن و ابتر خود چندان موفق نمی‌شود و مخاطب کودک و نوجوانش شاید اصلا نفهمد این مرد سفیدپوش کیست؟!

همچنین برخلاف نبردهای مهیج «بنیامین» صحنه‌های اکشن و نبرد آرات و دوستانش با دامون ـ حاکم رویاشهر ـ و حتی اژدهای دریا فاقد هیجان و بسیار کند و بی رمق است. مشخص نیست که چرا وقتی دامون ده ها سرباز بالون سوار دارد ـ یادمان بیاید سکانس حمله دامون به شیناشهر ـ چند نفر دست و پاچلفتی را می‌فرستد تا گوی را از آرات و دوستانش بگیرند.

همچنین با چه منطقی مادر آرات به یکباره در نیمه دوم داستان شبیه جنگجویان لباس پوشیده و حرکات آکروباتیک و ضربه‌هایی چون جکی چان می‌زند! اصلا چرا مادر آرات این همه سال حقیقت سرنوشت شوهرش ـ فرمانده سرهان ـ و ماجرای دروغین شاخ و تأمین انرژی را از همه مردم شهر مخفی کرده است؟ چرا زمانیکه می‌بیند پسرش اصرار دارد به گروه جنگجویان اژدها بپیوندد حقیقت را به او نمی‌گوید؟

چرا مادر آرات از دیدن دخترش تامارا بعد از این‌همه سال چندان خوشحال نمی شود؟ از آنسو هیچ تصویری از رویارویی مادر آرات با پدر گمشده‌اش ـ سرهان ـ نشان داده نمی‌شود و انگار نه انگار که این خانواده چندین سال از هم دور افتاده بودند و در پایان همچون فیلم‌های هندی دور هم جمع می‌شوند.

کلام آخر

در پایان باید گفت انیمیشن«رویاشهر» بدلیل ضعف‌های جدی فیلمنامه و عدم سیر روایی منطقی داستان، عدم شخصیت پردازی مناسب و نبود صحنه‌های جذاب، در قیاس با اثر قبلی سازندگانش یعنی انیمیشن «بنیامین» اثر ضعیفی است.

در حالیکه امروزه کارتون‌سازی غربی به لحاظ تکنیک و سرعت عمل، بسیار بالا و قوی هستند اما برای محتوا به ناچار به سمت جذابیت‌های جنسی روی می‌آورند که برای مخاطب کودک نامناسب بوده بدآموزی هم دارد و از همین ابزار، برای جذب مخاطبان بزرگسال استفاده می‌برند تا در ردیف خریداران آنها قرار بگیرند، تولیدکنندگان انیمیشن‌های ایرانی آن هم با تم مذهبی و قرآنی به زبانی ساده و روان می‌توانند پیام مورد نظر خود را با پرداختی ماهرانه و جذاب، پاک و سلامت به بچه‌ها منتقل کنند بدون اینکه خانواده‌ها، دغدغه و نگرانی داشته باشند.