به گزارش آی تیکت نیوز، روند ورود فیلم اولیها به سینمای ایران همانقدر مهم است که حضور فیلمسازهای با تجربه و پرکار، اصلاً میتوان گفت که آینده سینمای کشور به حضور این افراد و البته ورود درستشان به بدنه سینما وابسته است، اتفاقی که از مسیرهای متفاوت مانند ساخت فیلم کوتاه، دستیاری کارگردانان صاحب نام و یا به هر شکل دیگری رخ داده و تا امروز سینما را زنده نگه داشته است.
دوره چهلویکم جشنواره فیلم فجر پر بود از هنرمندانی که برای اولینبار در قامت یک کارگردان در مهمترین رویداد سینمای ایران حضور داشتند، این اتفاق باعث شد تا سیمرغ بهترین کارگردانی فیلم اول این جشنواره به یکی از رقابتهای مهم آن تبدیل شود، جایی که ۶ فیلم نامزد دریافت جایزه شدند و در نهایت از میان آثار «اتاقک گلی» به کارگردانی محمد عسگری، «بعد از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی، «سرهنگ ثریا» به کارگردانی لیلی عاج، «کت چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی، «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجه پاشا و «جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان؛ محمد عسگری بود که سیمرغ این بخش را با خود به خانه برد.
رضا نجاتی یکی از فیلم اولیهایی بود که با «بعد از رفتن» در جشنواره حضور داشت هرچند این فیلم چه در طول جشنواره و چه در زمان اکران بهعنوان یک فیلم معمولی شناخته شده و نقدهایی را هم در پی داشت اما به هرحال کارگردان و مسیر ورودش به بدنه سینما قابل توجه است.
فیلم سینمایی «بعد از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی و تهیهکنندگی محمود بابایی از 25 مردادماه روی پرده سینماها رفته است. این اثر اولین ساخته بلند کارگردانی محسوب میشود که پیش از این تجربه ساخت بیش از پنج فیلم کوتاه را داشته است و آخرین اثر کوتاهش یعنی «ارفاق» توانست برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از جشنواره فیلم فجر و بهترین کارگردانی و فیلمنامه از دوازدهمین جشن آکادمی فیلم کوتاه ایران شود.
باگذشت بیش از یک هفته از اکران این اثر گفتوگویی با رضا نجاتی کارگردان «بعد از رفتن» انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
وی در ابتدا در جواب به این سؤال که ورود یک فیلمساز به عرصه ساخت فیلم بلند داستانی حتماً باید با ساخت فیلم کوتاه و یا مستند اتفاق بیفتد یا نه؟ مطرح کرد: از نظر من در حوزه سینما قطعیتی وجود ندارد و اساساً در حوزه هنر، ما با مفهوم ریاضی و محاسبات عجیب و غریب روبهرو نیستیم و همین آن را زیبا میکند.
نویسنده «بعد از رفتن» ادامه داد: هیچ زمان نمیتوان گفت کسی که فیلم کوتاه ساخته در ساخت اثر بلند نیز موفق و یا چون فیلم کوتاه و مستندی خلق نکرده است، نمیتواند فیلمسازی کند. یک کارگردان ممکن است با غریضه خود در اولین فیلم سینمایی خود بدون هیچ پشتوانه تجربی یک اثر درخشان بسازد. همین موضوع باعث میشود که هیچ وقت محاسبات ما قبل از تولید فیلم جواب ندهد.
نجاتی با بیان اینکه تجربه مسأله مهمی است و تئوری و دانش کار خود را در جایش انجام میدهد اما فیلمساز در مسیرش باید مداومت داشته باشد، تصریح کرد: شخصی ممکن است با دستیاری فیلمسازان بزرگ و یا حال حاضر مسیر خود را پیدا کند و وارد سینمای بلند شود و یا با ساخت فیلم کوتاه تجربههای کوچک و بزرگ بدست آورد و فیلم اولش را بسازد. من فکر میکنم ساخت فیلم کوتاه قبل از ورود به دنیای اثر بلند بسیار پاسخگوست اما قطعیتی در آن وجود ندارد که یک نفر با ساخت فیلم کوتاه میتواند وارد سینمای بلند شود.
وی درباره وجه تمایز و تشابه آثار کوتاهش با فیلم سینمایی «بعد از رفتن» به لحاظ مضمون عنوان کرد: من سلیقهای در فیلمسازی دارم که بعدها ممکن است تغییر کند اما تصور میکنم هر اثری که بسازم با فیلم بعدی و یا آثار قبلی تفاوتهای بزرگی در ژانر و روایت و شکل قصهگویی خواهد داشت.
نویسنده «بعد از رفتن» افزود: این مسأله در تمام فیلمهای کوتاهی که ساختم، مشهود است که هرکدام تفاوتهای بزرگی با یکدیگر دارند. چیزی که ذهن من را همیشه درگیر میکند، مسأله تقابل نسلها با یکدیگرست که به این موضوع در فیلمهای کوتاه «ارفاق» و «شوفر» و فیلم سینمایی «بعد از رفتن» پرداختم اما دنیای آنها با هم متفاوت است. نظر شخصی من این است که باید جهان و ایدههای مختلفی و شکل قصهگویی متفاوت را تجربه کنم.
نویسنده «بعد از رفتن» ادامه داد: هیچ زمان نمیتوان گفت کسی که فیلم کوتاه ساخته در ساخت اثر بلند نیز موفق و یا چون فیلم کوتاه و مستندی خلق نکرده است، نمیتواند فیلمسازی کند. یک کارگردان ممکن است با غریضه خود در اولین فیلم سینمایی خود بدون هیچ پشتوانه تجربی یک اثر درخشان بسازد. همین موضوع باعث میشود که هیچ وقت محاسبات ما قبل از تولید فیلم جواب ندهد.
نجاتی با بیان اینکه تجربه مسأله مهمی است و تئوری و دانش کار خود را در جایش انجام میدهد اما فیلمساز در مسیرش باید مداومت داشته باشد، تصریح کرد: شخصی ممکن است با دستیاری فیلمسازان بزرگ و یا حال حاضر مسیر خود را پیدا کند و وارد سینمای بلند شود و یا با ساخت فیلم کوتاه تجربههای کوچک و بزرگ بدست آورد و فیلم اولش را بسازد. من فکر میکنم ساخت فیلم کوتاه قبل از ورود به دنیای اثر بلند بسیار پاسخگوست اما قطعیتی در آن وجود ندارد که یک نفر با ساخت فیلم کوتاه میتواند وارد سینمای بلند شود.
وی درباره وجه تمایز و تشابه آثار کوتاهش با فیلم سینمایی «بعد از رفتن» به لحاظ مضمون عنوان کرد: من سلیقهای در فیلمسازی دارم که بعدها ممکن است تغییر کند اما تصور میکنم هر اثری که بسازم با فیلم بعدی و یا آثار قبلی تفاوتهای بزرگی در ژانر و روایت و شکل قصهگویی خواهد داشت.
نویسنده «بعد از رفتن» افزود: این مسأله در تمام فیلمهای کوتاهی که ساختم، مشهود است که هرکدام تفاوتهای بزرگی با یکدیگر دارند. چیزی که ذهن من را همیشه درگیر میکند، مسأله تقابل نسلها با یکدیگرست که به این موضوع در فیلمهای کوتاه «ارفاق» و «شوفر» و فیلم سینمایی «بعد از رفتن» پرداختم اما دنیای آنها با هم متفاوت است. نظر شخصی من این است که باید جهان و ایدههای مختلفی و شکل قصهگویی متفاوت را تجربه کنم.