خندوانه را باید یکی از پرمخاطبترین و البته طولانیترین برنامه تلویزیون در یک دهه گذشته دانست، برنامه که وقتی در آبان ۱۳۹۳ نخستین قسمت آن به روی آنتن میرفت حتی خود رامبد جوان همفکرش را نمیکرد که قرار است ده سال از زندگی هنریاش را برای تولید و ساخت آن صرف کند و یا حتی بخش عمدهای از شهرتش را مدیون این برنامه شود؛ اما درهرصورت خندوانه نهتنها به یک برند معتبر در مدیوم سیما بدل شد بلکه بهسان فرزندی دلبر و جذاب برای رامبد جوان قسمت به قسمت و فصلبهفصل تبدیل شد تا درنهایت شامگاه ۶ مرداد ۱۴۰۱ رامبد جوان برای آخرین بار آن جمله معروف (…بریم، … بیاییم) را گفت و رفت ولی دیگر نیامد.
روزهایی که همه علاقهمندان و تماشاگرانش فکر میکردند با پایان یافتن این فصل هم همانند ۸ فصل قبلی پس از مدتی استراحت دوباره فصل جدید آغاز میشود هرگز نرسید و از آن روز نزدیک به سه سال گذشت و هرسال اختلاف رامبد با تلویزیون بیشتر و بیشتر شد و امیدها ناامیدتر تا خبر ساخت تاک شوی دیگری از جوان در شبکه نمایش خانگی منتشر و عملاً آب پاکی روی دست مخاطبان و مدیران سیما ریخته شد. البته که در تمام این مدت چه رامبد جوان و چه مدیران سیما چندان از دلایل عدم همکاری مجدد سخنی به میان نیاوردند اما یک گفتگو از سوی رامبد جوان مشخص کرد که اختلافات از کجا و چگونه رخداده است. شاید عمده دلیل عدم همکاری را باید اختلافسلیقه جوان با مدیران جدید و موسوم به تحول در تلویزیون دانست مدیرانی که عملاً نوع نگاهشان بیشتر بر جبر و آنچه ما میگوییم باید بشود خلاصهشده موضوعی که نهتنها رامبد جوان بلکه بسیاری دیگر از هنرمندان شاخص سیما را از خانه خودشان کوچانده است. صدالبته که برخیها هم که ماندند دلخوشی از بودن ندارند اما اهل کوچیدن از خانهشان نیستند.
در کنار این موضوعات اما نباید فراموش کرد که درست است که مالکیت معنوی خندوانه برای رامبد جوان است اما مالکیت مادی و اصلی این برنامه متعلق به سازمان صداوسیما است و مدیران فعلی نسبت به این مالکیت کاملاً محق هستند تا جایی که میتوانند با هر شکل و شمایلی که تشخیص و ترجیح میدهند به روی آنتن بیاورند موضوعی که دبیر طرح تحول سازمان نیز در یک جمع نسبت به آن سخن گفت و این نکته را بیان کرد که به احترام تلاشها و زحمتهای رامبد جوان از برند خندوانه استفاده نمیکنیم تا جایی که حتی نام برنامه جایگزین را ولو با تقلید از چارچوبهای خندوانه با نام دیگری به روی آنتن بردند.
اما به هر صورت حرفهای رامبد جوان در گفتگو با یک رسانه نیز کاملاً درست و منطقی بود، او از اعمال فشارها و تغییرات در محتوای توسط مدیران جدید گلهمند بود و درنهایت نیز حاضر به ساخت خندوانه به هر قیمتی نشد تا راهی شبکه نمایش خانگی شود، مدیومی که قطعاً با مخاطبان بهمراتب کمتر اما پول و آزادی عمل بیشتر فضای کاری بسیار راحتتری را برای او فراهم میکرد و درنهایت نیز کارناوال شد یکی دیگر از برنامههای رامبد جوان.
تاکنون دو قسمت بهعلاوه یک افتتاحیه از این برنامه دریکی از پلتفرمها منتشرشده که چندان نظر منتقدان را به خود جلب نکرده است صدالبته که در دو قسمت نمیتوان نظر قطعی پیرامون یک برنامه آنهم از این نوع داد اما آنچه میتوان از فحوای آن متوجه شد اینکه همانطور که بیس و پایه خندوانه روی خندیدن تماشاگران متمرکزشده بود و در همان روزهای آغازین بسیاری میپرسید یعنی چه که قرار است برنامهای پخش شود و تماشاگرانش فقط بخندد کارناوال هم قرار است بر روی اظهارنظر تماشاگران و اخذ رأی برای اثر هنری موردنظرشان تمرکز کند.
اساساً عبارت کارناوال فارغ از معنی تحت لفظیاش از آن دست اصطلاحاتی ست که از اواسط دهه ۷۰ و مشخصاً از سال ۷۶ در ادبیات سیاسی کشور بسیار رواج پیدا کرد، اصطلاحی که بیانگر دیدگاههای سیاسی بر بستر اجتماعی و عوامانه برای جلب نظر سایرین قرار است. در ماههای منتج به خرداد ۷۶ برای نخستین بار فضای اجتماعی کشور شاهد برپایی کارناوالهای سیاسی بود و دقیقاً از این نقطه بود که در انتخابات بعدی چون دومین دوره شورای شهر تهران و ششمین دوره مجلس شورای اسلامی شاهد برگزاری کارناوالهای نامزدها آن انتخابات بودیم.
در دو قسمت منتشرشده از کارناوال شاهد هستیم که تماشاگران داخل استودیو پس از اجرای یک هنرمند کار و اثر او را همانجا به بوته نقد میکشانند و در یک گپ و گفت جمعی نسبت به حمایت و اخذ رأی حاضرین تلاش میکنند و این یعنی کارناوال رامبد جوان برخلاف خندوانه یک اثری بر پایه گفتمانهای اجتماعی و سیاسی خواهد بود پس انتظار خندیدن، سرگرم شدن و یا حتی پر کردن اوقات فراغت از کارناوال از ابتدا میتواند مخاطب را به انحراف بکشاند. بلکه نسخه بهروز شده همان کارناوالهای اواسط دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ است.
به دیگر سخن آنکه رامبد در کارناوال برخلاف انتظار بهجای خنداندن میخواهد روشهای گفتگو کردن با یکدیگر را تمرین کند امری که این سالها مشخصشده است نیاز آن در فضای اجتماعی کشور چقدر لازم و ضروری است لذا از همین ابتدای راه باید دانست که کارناوال نه یک برنامه سرگرمکننده مانند خندوانه بلکه یک برنامه آموزشی خواهد بود.
درهرصورت بسیار بعید است که کارناوال ظرفیت چند فصل شدن را داشته باشد از طرفی رامبد جوان هنرمندی از جنس کمدی است که بدون طنز نمیتواند زندگی کند بنابراین میتوان این احتمال را پررنگ دانست که کارناوال در حد همین یکفصل باقی خواهند ماند تا تجربهای باشد هم از حیث کار با پلتفرم و هم یک کار غیر طنز و کمدی برای رامبد جوان؛ اما این نکته نیز دور از دسترس نیست که محبوبیت رامبد آنقدر زیاد است که یا مدیران فعلی یا مدیران آتی سازمان صداوسیما را مجاب کنند که او را دوباره به خندوانه بازگردانند.
حال باید منتظر ماند و دید …