دوقطبی سازی و ایجاد بستر برای به وجود آوردن تضاد شخصیتی، الگویی است که نهتنها سینمای ایران بلکه سینمای جهان برای آثار طنز و کمدی سالیان سال است که رعایت میکند. از زوج «دین مارتین و جری لوئیس» و « استن لورل و الیور هاردی» در سینمای کلاسیک گرفته تا «آیس کیوب و کریس تاکر» و «کریستن ویگ و آنی مومولو» در سینمای امروزی همگی مطابق یک فرمول در حال تولید و ساخت آثار ماندگار کمدی در سینمای جهان هستند. در ایران نیز وضعیت تقریباً مشابه سینمای جهان است از ابتدای دهه هفتاد و با اتمام دوران هشت سال دفاع مقدس وضعیت تولید آثار کمدی از رشد مضاعفی برخوردار شد و بهتبع شاهد تولید و اکران فیلمهایی با موضوع طنز آنهم دقیقاً با همان متر و معیار سینمای جهان بودیم. البته که فهرست فیلمهای کمدی در ایران همواره با نظرات بسیار متفاوتی همراه است بهعنوان نمونه برخی از منتقدین فیلمهای چون «شهر موشها»، «اجارهنشینها»، «جعفرخان از فرنگ برگشته»، «دیگه چه خبر»، «پاتال و آرزوهای کوچک»، «ای ایران»، «گلنار»، «آدمبرفی» و برخی دیگر را صرفاً به خاطر حضور یک شخصیت و یا حتی بازیگر کمدی در زمره آثار طنز برشمردند و این در حالی است که سینمای کمدی اساساً دارای تعریف خاص و برخلاف ظاهرش زبان مشترک و بینالمللی است لذا میتوان بهجرئت گفت که سینمای کمدی نه این فهرستها که تقریباً و تلویحاً باید اذعان کرد که در آن سالها، غالب سینمای ایران بر سه ژانر «کودک و نوجوان»، «اجتماعی» و «دفاع مقدس» متمرکزشده بود و کمدی تنها بهعنوان یک شخصیت در داستانها و قصههای آثار سینمایی بستری برای ظهور و بروز داشت همانند علیرضا خمسه در فیلمهای چون «دو نفر و نصفی»، «آپارتمان شماره ۱۳» و یا اکبر عبدی در «ای ایران»، «اجارهنشینها» و یا مهدی هاشمی در «همسر» و «الو من جو جوام».
اما همانطور که بیان شد با اتمام جنگ تحمیلی و آغاز دهه ۷۰ بازار ساخت و اکران فیلمهای طنز نیز رشد مضاعفی به خود گرفت فیلمهایی که به تبعیت از مدل جهانی و تجربهشده با کنار هم قرار دادن دو شخصیت متضاد سعی در ایجاد فضای دوقطبی برای بیان قصه و داستان و درنهایت خنده مخاطب در سینمای ایران نیز بهوفور دیده شد، مسیری که امروز در سال ۱۴۰۴ باگذشت نزدیک به سه دهه همچنان بهعنوان الگوی معتبر در حال تولید، پخش و مهمتر از همه با اقبال و استقبال مخاطبان روبهرو شده است.
بهعنوان نمونه و در جدیدترین فیلم کمدی این روزهای سینمای ایران میتوان به فیلم «خانه ارواح» به کارگردانی کیارش اسدی زاده و تهیهکنندگی امیر شهاب رضویان اشاره کرد. فیلمی که با زوج پزمان جمشیدی و کاظم سیاحی روایتگر خانهای از دهه سی شمسی در تهران است. ماجرای فیلم در یکخانه قدیمی میگذرد که ساکنان آن با اتفاقات عجیب و غیرمنتظرهای روبهرو میشوند. با ورود شخصیتهای مختلف به این خانه، رازهایی از گذشته برملا میشود و مخاطب با لایههایی از ترس، طنز و واقعیت مواجه میگردد. در دل این فضا، قصهای با لحن کمدی اما بارگههایی از رمز آلودگی و وحشت روایت میشود.
فارغ از اینکه چقدر اسدی زاده در مقام کارگردان توانسته است روایتگر خوبی از داستان و قصه باشد بحثی مجزا و زمانی مفصل را طلب میکند اما با تمام نقاط ضعف و قوت فیلم باید اذعان کرد که این فیلم با هر چه داشته و نداشته باشد یک ویژگی مثبت دارد و آن معرفی زوج جدید پژمان جمشیدی و کاظم سیاحی به سینمای کمدی ایران است.
البته که کاظم سیاحی تجربه بازی در سریالها طنز را در کارنامه کاری خود دارد اما آنچه خانه ارواح را نسبت به سیار آثارش متمایز کرده است ایجاد یک زوج موفق طنز در این اثر است. بازیهای روان، پینگپونگهای بینظیر با پارتنر، گلدرشت و اصطلاحاً در چشم دوربین نبودن بخشی از تجربه چندین دهه بازیگری این هنرمند در این فیلم به کمکش آمد و در کنار پژمان جمشیدی یک زوج جدید را در سینمای کمدی به یادگار گذاشت، موضوعی که به جرت و صراحت باید گفت هرکسی غیر از کاظم سیاحی در این نقش حضور داشت محال بود میتوانست یک زوج کمدی موفق را درست کند.
صدالبته که هر کنار هم قرار گرفتنی را نباید زوج کمدی دانست بلکه مقصد و منظور از زوج کمدی، شامل هنرمندانی است که توانستهاند از ایفای نقش، شخصیت و مهمتر از همه فضاسازی دیالکتیکی در میزانسن موفق بیرون بیایند.
در سینمای ایران زوجهای کمدی موفق کم نداریم، پزمان جمشیدی و محسن کیایی در هتل، رضا عطاران و جواد عزتی در هزارپا، رضا عطاران و مهناز افشار در نهنگ عنبر، حمید جبلی و اکبر عبدی در مرد آفتابی بخشی از زوجهای موفق سینمای کمدی طی سالیان اخیر هستند.