فیلم سینمایی «پرویز خان» که در چهل و دومین جشنوارهٔ فیلم فجر محبوبیت بسیاری کسب کرد و حسابی دل مخاطبان را برد، برشی کوتاه از فعالیت حرفهای «پرویز دهداری» مربی اسبق تیم ملی فوتبال ایران است. «پرویز دهداری» به گواه بسیاری از بزرگان ورزشی، پیش از آنکه مربی فوتبال باشد، یک الگو و معلم بینظیر در اخلاق بود؛ اگرچه از نظر حرفهای و فنی هم چیزی کم نداشت و در فیلم به هر دو بعد شخصیت او پرداخته میشود.«پرویز خان» ماجرای استعفای دستهجمعی ۱۴ نفر از ستارگان تیم ملی فوتبال در سال ۱۳۶۵ و جنگیدن دهداری برای ساختن یک تیم جدید و رساندن آنها به مسابقات جام ملتهای آسیا را روایت میکند. در این گزارش فیلم را از نگاه «زندگی» بررسی میکنیم.
دو نکتهٔ مهمی که در نظر داریم
مطابق قول و قرار همیشگیمان در نوشتن از فیلمها، همان قدری از روایت داستان و پایان آن میگوییم که سازندگان آن در مصاحبهها و نشست خبری فیلم خود گفتهاند، مگر در پرداختن به جزئیاتی که از نگاه «زندگی» اهمیت دارند، اما داستان و پایان فیلم را لو نمیدهند. ضمن اینکه تحلیل و بررسی نکات فنی فیلم را بر عهدهٔ دوستان سینمایی میگذاریم و تنها به تجزیه و تحلیل محتوای آن میپردازیم.
ماجرای قمقمهٔ پرویز خان چه بود؟
فیلم «پرویز خان» یک فیلم فوتبالی است که خانواده و اصالت در آن موج میزند و این امتیاز را در وهلهٔ نخست مدیون شخصیت واقعی پرویز دهداری است که اسطورهٔ اخلاق بود.پرویز در تمام صحنهها یک قمقمه به دوش دارد که یادگار پدر اوست. او از این واقعیت که کلیهٔ اهدایی برادرش را در بدن دارد رنج میبرد و ماجرای تلاش خود برای جلوگیری از این عمل جراحی را برای دخترش (شیدا) تعریف میکند.شیدا و مادرش نگران سلامتی پرویز هستند؛ هم سلامت جسمانی و هم اتفاقاتی که ممکن است به خاطر مسائل تیم ملی برایش بیفتد. این نگرانی را در توصیهها و مراقبتهایشان میبینیم، از پس گرفتن سمبوسه و بستن باند کشی به دست پرویز تا اصرار برای رفتن به آلمان و دور شدن از فضای ورزشی متشنج آن روز. با این حال وقتی تصمیم پرویز به ماندن است، همسرش او را به هر شکلی که میتواند همراهی میکند.
ستارههایی که قربانی بینظمی خود شدند
نظم، جوانگرایی و اخلاق مهمترین ویژگیهای رفتاری و حرفهای دهداری بوده که از آن کوتاه نمیآمده است. شعار «اخلاق، درس، فوتبال» را روی عکسهای دستهجمعی تیم ملی در فیلم میبینیم که با خط دهداری نوشته شده و خط مشی او را نشان میدهد.در فیلم هم میبینیم که اصرار او به نظم باعث میشود ۱۴ ستارهٔ تیم ملی نامهٔ استعفا را امضا کنند. البته پرویز به مسئول فدراسیون میگوید «از تیم ملی نمیشود استعفا داد و بازیکنان باید بابت این نامه از مردم عذرخواهی کنند.». همین جمله دلیل اصرار دهداری به عذرخواهی بازیکنان را آشکار میکند: چون به مردم ایران توهین شده است!
دقت و وسواس برای اعتلای روح اخلاق
پرویز خان میداند زمان بسیار کمی برای جمع کردن تیم جدید دارد. اما کیفیت را فدای وضعیت نمیکند. حساسیت و ریزبینی او در ارزیابی و انتخاب بازیکنان جدید تیم ملی بسیار جالب است. او از جزئیترین رفتارها و حرکات افراد، راهبردیترین ویژگیهای شخصیتی آنان را کشف میکند. مثلاً موقع رد کردن یکی از گزینهها میگوید: «آب خورد، به همتیمیاش تعارف نکرد. اینها روح اخلاق را در فوتبال میکشند.».در نهایت با همین دقت و وسواس میتواند ستارگان جوانی را دور هم جمع کند که همکاری، نظم و اخلاقشان بیرون از زمین بازی، آنها را در مقابل سنگاندازیهای مسئولان برای رسیدن به مسابقات جام ملتهای آسیا محکم کنار هم نگه میدارد و در زمین بازی باعث افتخارآفرینی برای کشور میشود.
باشگاه را میشود خرید، اما آدمها را باید ساخت
در فیلم میبینیم که فدراسیون برای منصرف کردن دهداری و تیم جدیدش از شرکت در مسابقات، خوابگاه بیامکانات و متروکهای را محض از سر باز کردن، به اردوی تیم ملی اختصاص میدهد. تیم جدیدی که دهداری با وسواس انتخابشان کرده، با همدلی و همکاری و بدون نق زدن، خوابگاه را تمیز و قابل اسکان میکنند و ثابت میکنند حق با پرویز خان بود که در یکی از دیالوگهایش گفت: «باشگاه را میشود خرید. اما آدمها را باید ساخت.».در سراسر فیلم کارشکنیها و بیمهریهای مسئولان وقت را برای در هم شکستن ارادهٔ دهداری و تیم جدیدش میبینیم. اما پرویز خان با دست خالی و بدون هیچ امکاناتی، با خوابیدن کنار دریاچه و در اردوگاهی مخروبه، با غذایی که همسرش برای بازیکنان میپزد، تیم ملی را به مسابقات میرساند.
بااخلاق و وطندوست مثل «پرویز خان»
حتی وقتی فدراسیون شرطی بهظاهر محال برای دهداری میگذارد که مغرورترین بازیکن مستعفی (که استعفای سایرین هم زیر سر او بود) را به تیم ملی برگرداند، پرویز خان شخصاً به خانهٔ او میرود و اصطلاحاً منتش را میکشد. مصداق همان جملهٔ زیبای «نادر ابراهیمی» در «آتش بدون دود» که نوشت: «بزرگ کسی است که بزرگی کند. نه اینکه بزرگی را مثل خورجین به خودش آویزان کند.».تنها مسألهای که پرویز خان را برای شرکت در مسابقات به تردید میاندازد و او را راضی به لغو مسابقه میکند، خطری است که به واسطهٔ این بازی، جان رزمندهها را در جبههٔ جنگ با رژیم بعث عراق تهدید میکند. این هم نشان از اخلاقمداری و وطندوستی دهداری دارد.
کار درست را انجام بده
پرویز خان یکدنده نیست. اما بر اصول خودش، چه اخلاقی و چه فنی، پابرجاست و کاری را که فکر میکند درست است انجام میدهد. همان طور که در صحنهای محکم بر موضع خود میایستد و میگوید: «همهٔ دنیا دارند اشتباه میکنند!»، در صحنهای دیگر به یک اشتباه اعتراف میکند و از اینکه حتی بعد از ۳۰ سال، از روش غلط خود برگردد ابایی ندارد.در صحنهای از فیلم میبینیم که فرماندهٔ رزمندگان (شخصیت بهنام تشکر در فیلم) به مسئول فدراسیون میگوید: «اگر کار درستیه، تاوانش رو بده! درست فکر کن!».در مجموع میتوان گفت فیلم «پرویز خان» هم بر این موضع استوار است که «درست فکر کن و کار درست را انجام بده؛ حتی با دست خالی!».
گاهی میدان جنگ همین زمین فوتبال است
رفت و برگشت صحنههای فیلم بین خانهٔ پرویز خان، زمین فوتبال و جبههٔ جنگ بسیار دلچسب است و نشانهای از این نکته که بازیهای ملی خصوصاً در برهههایی از تاریخ برای ایرانیان، زن و مرد و پیر و جوان، حیثیتی هستند و کم از جنگ ندارند. ضمن آنکه فوتبال به دلیل محبوبیت و فراگیریاش قابلیت سر خط کردن اقشار مختلف جامعه را دارد و عرق ملی را به سرعت شکوفا میکند.چه آنکه در همین جشنوارهٔ فیلم فجر هم وقتی نوبت به نمایش زندهٔ بازیهای ملی ایران در جام ملتهای آسیا میرسید، سالن زودتر از تمام سانسها و فیلمها پر میشد، رفت و آمدها کم میشد و پرچمها در سالن به حرکت درمیآمد.در نهایت به قول نادر ابراهیمی: «اگر پای آرمان یا وطن در میان باشد، البته فرقی نمیکند که ایستاده بمیریم یا ارّهمان کنند یا با تبر بیندازندمان. به هر حال مرگ صد هزار بار بهتر از کوتاه آمدن است.»…