«سرهنگ ثریا» به نویسندگی و کارگردانی لیلی عاج و تهیه کنندگی جلیل شعبانی که پیش از این با نمایش در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر با استقبال روبرو شده بود، از چهارشنبه ۱۰ آبان در سینماهای سراسر کشور اکران میشود.
این فیلم در جشنواره چهل و یکم برنده دیپلم افتخار بهترین فیلم اول شد و سیمرغ بلورین گوهرشاد (جایزه ویژه وزیر ارشاد) را از آن خود کرد. همچنین ژاله صامتی با این فیلم نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن و بهزاد عبدی نامزد دریافت سیمرغ بهترین موسیقی متن شد.
«سرهنگ ثریا» محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که از زاویهای متفاوت به حضور سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در پادگان اشرف میپردازد.
ژاله صـامتی، وحید آقاپور، حمیدرضا محمدی، دیبا زاهدی، سلیمه رنگزن، شهروز آقایی پور، منیره حسین زاده، رها رهبانی نیا و مجید پتکی بازیگران این فیلم هستند.
در خلاصه داستان «سرهنگ ثریا» چنین آمده است: «این راه با گریه باز نمیشه».
منتقدان درباره فیلم چه میگویند؟
علی رفیعی وردجانی در رابطه با این فیلم در نقدی نوشته است: «سرهنگ ثریا اولین ساخته بلند لیلی عاج فیلم اشکهایی است که فرزند هیچوقت برای مادرش نریخته. این ابدا نشانه از بیاحساسی فرزند به مادرش نیست بلکه در لفافه میگوید چگونه ساختار میتواند احساسات انسان را، فرزند به مادر و یا برعکس، تحت تاثیر قرار دهد. امیرعلی چگونه خود را مازیار مسعود و مریم رجوی میداند؟ سوالی است که فیلم هرگز به آن پاسخ نمیدهد و چه بهتر بود قصه بیشتر نمایش دهنده چگونگی باشد تا پرسشی بزرگ برای چراییِ چراییها!.
گویی این فیلم بعد از یک واقعه سیاسی ساخته شده باشد چرا باید در پایانش اینگونه سطحی و تبلیغاتی از نقشههای دشمن حرف بزند. لیلی عاج هم آبیار بودن را میخواهد و هم سینمای حاتمیکیا را دوست دارد. خلق نوآوری در سینمای دفاعی کشورمان تنها با زبان و سوژه نو امکان دارد. سوژه سینمایی «سرهنگ ثریا» به خودی خود دست اول است و البته که میتوانست کارکرد «شیار 143» ساخته نرگس آبیار، را برای کارگردانش داشته باشد اما ابدا اینگونه نخواهد بود. فیلم هرچه دیده شود مدیون حضور صامتی است که او هم با لطف کارگردان تا سرهنگ شدن بسیار فاصله دارد.»
میلاد دخانچی دیگر منتقد سینما هم در رابطه با «سرهنگ ثریا» میگوید: « این فیلم برای فیلم اول یک کارگردان خوب است،بازیها و دکوپاژها قابل قبول است هرچند که بسیاری از دکوپاژها تکرار میشود. شخصیت پردازیها خیلی دقیق و عمیق نیست اما در مجموع حال و هوای فیلم خیلی خوب است. فیلمساز تلاش کرده تا یک فیلم زنانه بسازد اما من نمیدانم چقدر در این مهم موفق بوده و اگر شخصیت اصلی فیلم یک زن نبود چقدر فضای فیلم تغییر میکرد.»
همچنین لیلی عاج کارگردان اثر در گفتوگویی در رابطه با اقتباسی بودن اثرش گفته است: «ما در تیتراژ پایانی نوشتهایم با الهام از یک داستان واقعی. در واقع اثر اقتباس نیست. اقتباس از ریشه قبس میآید. در گذشته که گاز نبوده و آتش بوده، اگر تنور خاموش میشده، در خانه همسایه را میزدندو میگفتند، یک قبس آتش به من بده. یا یک کفگیر آتش به من بده و آتش را ببری و شعله خود را روشن کنی. این در واقع بهترین معنای اقتباس است. اما این فیلم اقتباس نبود، الهام از داستان واقعی بود. اینکه شما آتش را گرفته باشید، نبود. الهام بود و متفاوت است. گویی خانم عبدالهی و دیگران برای من تعریف میکردند و آنچه که برای من تعریف میکردند در فرآیند تبدیل به چیز دیگری میشد.»
این کارگردان همچنین در رابطه با تحقیقات این اثر توضیح داد: «تحقیقات حدود هفت ماه طول کشید، به هرحال پیدا کردن سوژهها کار بسیار سختی بود، ازین جهت که ابتدا، خانوادهها مایل به گفتوگو و همکاری نبودند، باید اعتماد آنها را جلب میکردم، باید جداشدهها از اردوگاه اشرف را پیدا میکردم. همچین خانوادههایی که در کمپ آزادی بودند. این پیدا کردن این خانوادهها، چون همه ساکن تهران نیستند، برخی ساکن ارومیه بودند، برخی زنجان، شیراز بودند، این پیدا کردن و قرارگذاشتن و رفت و آمد، حدود شش، هفت ماهی طول کشید.»