فیلم «بلوط پیر» آخرین فیلم کِن لوچ درباره ورود پناهجویان سوری به شهر کوچکی در شمال انگلستان آخرین فیلم بخش رقابتی کن امسال بود که دیروز جمعه به نمایش درآمد.
کن لوچ که ۸۶ ساله است، اعلام کرده که «بلوط پیر» آخرین فیلم او خواهد بود. پس از ۷ دهه فیلمسازی به عنوان وقایعنگار خستگیناپذیر اجتماعی-سیاسی بریتانیا، وی به سختی میتوانست آهنگی پرطنینتر و در واقع پرخروشتر از این ارایه کند. پیام او با این فیلم این است: در برابر زوال شفقت ملی دست به کار شوید.
برنده ۲ جایزه نخل طلا که دوباره با نویسنده پل لاورتی متحد شده، در این فیلم با واکنشی پرشور به سیاستهای مهاجرتی بیگانههراسانه دولت محافظهکار فعلی بریتانیا پرداخته است. «بلوط پیر» قطعهای صمیمی اما بلندپروازانه است که در میان برجستهترین درامهای ملی لوچ جای میگیرد.
محل وقوع داستان شمال انگلستان است، در سال ۲۰۱۶، روستایی که هرگز پس از بسته شدن معدن در دهه ۱۹۸۰ وضعیت خوبی پیدا نکرده است. تامی جو «تی جی» بالانتین با بازی دیو ترنر میخانه ویران شده «اولد اوک» (بلوط پیر) را اداره میکند. اینجا مردم محلی هر روز دور هم جمع میشوند تا از زوال جامعهای که زمانی پر رونق بود ابراز تاسف کنند.
با شروع فیلم گروهی از پناهجویان سوری به روستا میرسند. اینجا را دولت برای سکونت به آنها اختصاص داده است؛ اما استقبال خصمانه برخی از ساکنان، که تلخی آنها برای سالها بیتوجهی اقتصادی است و خود را قربانی نژادپرستی میدانند، در پیش است. زن جوانی به نام یارا با بازی ابلا ماری شروع قدرتمندی را ارایه میکند که نشان دهنده سبک ویژه لوچ است.
لوچ و لاورتی ما را وادار میکنند با غم و اندوه مشتریان تیجی همدردی کنیم. در مقابل، تیجی که از سوریها استقبال میکند، اجازه نمیدهد تا افراد همیشگی از اتاق پشتی میخانه برای برگزاری جلسه ضدمهاجرت استفاده کنند و در نتیجه دشمنی آنها را به جان میخرد. او با یارا دوست میشود و همراه او و لورا (با بازی کلر راجرسون) زنی محلی که به سوریها کمک میکند، شروع به پذیرایی با نهار رایگان برای کمک به مهاجران و مردم محلی میکند تا درک متقابل را تقویت کند.
مانند «سالن جیمی» درام تاریخی ایرلندی سال ۲۰۱۴ لوچ، «بلوط پیر» هم محل تجمع و معنایی است که میتواند برای یک جامعه داشته باشد. اتاق پشتی مدتها زیارتگاهی زنده برای مبارزات اعتصاب معدنچیان در سالهای ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ بود که در نهایت برچیده شدن صنعت معدن جامعه را متلاشی کرد و بذر نگرشهای نژادپرستانه بریتانیای برگزیت را کاشت.
در حالی که برخی از فیلمهای لوچ-لاورتی در مواجهه با آسیبهای اجتماعی، اطمینان عاطفی بسیار سادهای را ارایه میکنند، سهگانه پایانی این ۲ از غم و اندوه رئالیستی سیاسی «من، دنیل بلیک» و «ببخشید که از دستت دادیم» فیلمی که در برابر راهحلهای ساده مقاومت میکند و نیز این فیلم، بسیار تاثیرگذار است.
چیزی که «بلوط پیر» را غنی میکند این است که در عین اینکه روی یک قهرمان اصلی تمرکز دارد، تا حد زیادی به یک مجموعه میپردازد. فیلم نه تنها دیدار ۲ جامعه متفاوت را به تصویر میکشد، بلکه گروهی از صداهای فردی را نیز ارائه میدهد که هر یک تضادها و تفاوتهای ظریف خود را دارند. البته فیلم کمتر بر سوریها و بر حسب ضرورت بیشتر بر نگرشهای جامعه میزبان آنها متمرکز است.
در مجموع فیلم آخر کن لوچ بیانیهای قدرتمند در مورد زمانهای سخت است که پایان روشنی پیش رو ندارند؛ گرچه در سکانس پایانی پلاکارد راهپیمایی برای امید و همبستگی به اهتزاز در میآید.
در گاردین نیز پیتر بردشاو به این فیلم امتیاز ۴ از ۵ را داده و نوشته است: امیدوارم این آخرین فیلم لوچ نباشد، اما اگر اینطور باشد، او با بیانیهای از ایمان به شفقت برای مظلومان کارش را به پایان رسانده است.
آخرین فیلم کن لوچ محصول مشترک انگلستان، فرانسه، بلژیک در ۱۱۳ دقیقه ساخته شده است.