۱۷ سال پیش در چنین روزی حیاط تالار وحدت یکی از باشکوهترین بدرقههای تاریخ خودش را تجربه کرد، تشیع هنرمندی که ماندگارترین آثار سینمایی و مجموعههای نمایشی بانام او پیونده خورده است. «هامون»، «کیمیا»، «حکم»، «ترن»، «کاغذ بیخط»، «اتوبوس شب»، «مدرس»، «میرزا کوچک خان»، «روزی روزگاری»، «خانه سبز» و بسیاری دیگر را باید ازجمله شاهکارهای او دانست.
خسرو شکیبایی متولد ۱۳۲۳ در تهران است، او در حالی بازیگری را از ابتدای دهه ۴۰ با نقشهای کوچک و فرعی در تئاتر تجربه کرد که ورودش به عرصه حرفهای هنرهای نمایشی را با ایفای نقش «فریدون» در نمایش «شب بیست و یکم» به کارگردانی «محمود استاد محمد» در سال ۵۸ باید دانست. نمایشی که بهنوعی سکوی پرتاب شکیبایی برای ورود به عرصه سینما بود.
استامحمد کارگردان آن نمایش درباره نحوه انتخاب شکیبایی توسط مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم «خط قرمز» گفته بود: کیمیایی یکشب به دیدن این نمایش میآید. بعد از نمایش به من میگوید که در یک صحنه یک بازیگرت نگذاشت دیگری را ببینم و اشارهاش به خسرو شکیبایی بود. من از شکیبایی خواستم که در آن صحنه چون دیالوگ بلند برای نقش مقابل اوست به انتهای صحنه برود و بیحرکت بنشیند. در اجرای بعدی خسرو شکیبایی همین کار را میکند. مسعود کیمیایی هم باز به دیدن نمایش میآید و در آخر وقتی دوباره درباره آن صحنه میپرسیدم میگوید بازهم فقط همان بازیگرت را دیدم. این بار از شکیبایی میخواهم علاوه بر اینکه در انتهای صحنه مینشیند ملافهای همروی خودش بکشد و او هم همین کار را میکند.
مسعود کیمیایی برای بار سوم نمایش را میبیند و به من میگوید در این صحنه بازهم خسرو شکیبایی را نگاه کرده است. چون شصت پایش بیرون از ملافه بوده و با همان یک شصت پا چنان بازی میکند که کیمیایی فقط به او توجه میکند و همین میشود که کیمیایی از او برای بازی در خط قرمز دعوت میکند.
«خط قرمز» اگرچه هرگز اکران عمومی نشد، اما شروعی فوقالعاده برای خسرو شکیبایی بود، بازیگری که درنهایت با ایفای شاه نقش «حمید هامون» در سال ۶۸ نهتنها بر سر زبانها میافتد بلکه سیمرغ بلورین بهترین بازیگری مرد را از هشتمین جشنواره فیلم فجر نیز دریافت میکند؛ اما شکیبایی به هامون بسنده نمیکند و با ایفای یکی دیگر از ماندگارترین شخصیتهای سینمای ایران یعنی «رضا» در فیلم «کیمیا» به کارگردانی احمدرضا درویش نیز توانایی خود را به رخ سینمای ایران میکشد و به همین دلیل دومین سیمرغ بلورین را از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر دریافت میکند. بازی شکیبایی در کیمیا را باید سطحی متفاوت از سایر بازیگران دانست، شکیبایی در حالی نیمه ابتدایی فیلم به خاطر زایمان همسرش در بحبوحه تصرف خرمشهر توسط عراقیها ایفاگر شخصیت پرجنبوجوش است که در نیمه دوم و پسازآنکه او از اسارت بازگشته به شخصیتی بسیار آرام و ساکت بدل شده است و همین شاهکار ایفای دو شخصیت متضاد باعث شد که بارأی قاطع داوران دومین سیمرغ بلورین بر شانههایش بنشیند.
هارون یشایایی تهیهکننده «کیمیا» درباره کمک شکیبایی برای فیلمبرداری سکانسهای حرم امام رضا میگوید: یادم میآید که برای همین فیلم و فیلمبرداری یک سکانس به حرم امام رضا رفتیم. به کسی اجازه فیلمبرداری در صحن را نمیدادند. از طرفی احمدرضا درویش هم خیلی اصرار داشت این تکه در فیلم باشد و رفت از آقای طبسی که آن زمان تولیت آستان قدس رضوی بودند، وقت گرفت. من و خسرو رفتیم پیش ایشان و آقای طبسی هم به ما گفتند امکان ندارد، من اگر به شما اجازه دهم، باید به همه اجازه دهم و این ماجرا بسیار سخت میشود. در آخرین لحظات که داشتیم ازآنجا خارج میشدیم، خسرو گفت حاجآقا من یک طلبی از روحانیون دارم. آقای طبسی گفتند چه طلبی؟ خسرو گفت من همان فردی هستم که نقش مدرس را بازی کردم. آقای طبسی تعجب کردند و گفتند به من گفته بودند که شما آخوند هستید. خسرو هم گفت نه. آقای طبسی هم گفتند من باور نمیکنم و خسرو برای اینکه این ماجرا را اثبات کند بلند شد و آن مونولوگ اصلی را خواند. آقای طبسی بسیار تعجب کرد، خسرو را بوسید و اجازه داد در صحن فیلمبرداری کنیم.
این بازیگر توانای سینما، تئاتر و تلویزیون درنهایت و پس از تحمل سالها عارضه دیابت و سرطان کبد در سن ۶۴ سالگی در بامداد جمعه ۲۸ تیرماه سال ۸۷ در بیمارستان پارسیان تهران دار فانی را وداع گفت. بدرقه این هنرمند از تالار وحدت بهقدری شلوغ شده بود که باگذشت ۱۷ سال از آن روز این تالار تاکنون به خود چنین بدرقه ندید و تشییعجنازه خسرو شکیبایی به یکی از خاصترین و ویژهترین وداعهای مردم با هنرمندان بدل شد.