در ششمین روز از نوروز نوبت به فیلم «دختر آرام» اثر «کولم برید» رسیده است. این فیلم محصول سال ۲۰۲۲ است.
قصه فیلم همانطور که از نامش پیداست، درباره دختری ساکت و آرام به اسم «کای» است. او کشمکشهایی اساسی با خانوادهاش دارد. سرانجام روزی پدرش او را برای تعطیلات تابستان نزد پیرمرد و پیرزنی تنها میبرد. زندگی او در همین نقطه دچار تغییر و تحول میشود. به همین ترتیب فضایی که کولم برید ترسیم میکند، دگرگون شده و تجربههایی متفاوت برای مخاطب رقم میخورد. دگرگون شدن فضای فیلم دارای کارکرد مهمی است که به آن اشاره خواهد شد. اما پیش از آن باید به هسته اصلی فیلم یا همان دانای کل توجه کنیم. «کای» به عنوان کودکی درونگرا ارتباط عمیقی با محیط پیرامونش دارد. ارتباطی که با نماهایی از نور، برگ و درخت شکل میگیرد. تصاویر ذهنی کای تعاملی دو جانبه میسازند. تعاملی که در یک سوی آن کای و در سوی دیگرش طبیعت است. کای رفته رفته ارتباط خود را با جهان پیرامونش گسترده کرده و به عناصر دیگری غیر از طبیعت دل میبیندد.
سکوت و آرامش کاراکتر اصلی یعنی «کای» در بحث شخصیتپردازی خلاصه نمیشود. او در برابر هر کنشی ساکت است. حتی کنشهایی که زننده هستند. همین امر نوعی خشم و بیقراری برای مخاطب به همراه دارد. نوعی بغض، غصه و یا شاید ترحم. احساسی که بیننده را دوستدارِ کای میکند. احساسی که در نهایت به همذاتپنداری مخاطب با کای منتج میشود.
نکته جالب توجه در فیلم «دختر آرام» ریتم و ضرباهنگ آن است. با اینکه اغلب موقعیتهای فیلم آکنده از دوربینهای ایستا و برداشتهای بلند است، حوصله مخاطب سر نمیرود. چرا که موسیقی و دیالوگهایی که شخصیتها ادا میکنند بیننده را به اثر نزدیک میکند.
تماشای «دختر آرام» میتواند تجربهای دوستداشتنی در ایام نوروز باشد. همدلی و همراهی با دختری که همآغوش نسیم و نور است. دختری که تاب و توان بالایی در مواجهه با رنج دارد.