به گزارش آی تیکت نیوز، رضا عطاران با بازی در فیلمهای گوناگون توانسته به یکی از محبوبترین چهرههای سینمای ایران تبدیل شود. آثار او همچون «نهنگ عنبر»، «دراکولا»، «هزارپا»، «مصادره» و «من سالوادور نیستم» تنوع بالایی دارند و هر کدام پیام و زاویه دید ویژهای به مسائل اجتماعی و فرهنگی دارند. در ادامه، به بررسی کوتاه بهترین فیلم های رضا عطاران میپردازیم.
بهترین فیلمهای رضا عطاران
نهنگ عنبر (۱۳۹۳ و ۱۳۹۵)
دوگانه «نهنگ عنبر» به کارگردانی سامان مقدم، یکی از برجستهترین آثار عطاران است. این فیلمها داستان عشق ناکام و دوران بلوغ شخصیتی به نام ارژنگ صنوبر را در دوران پر تحول ایران روایت میکنند. عطاران در این نقش با توانایی بالا، طنز و تلخی عاشقانهای را در هم میآمیزد.
نقد: بازی عطاران در این نقش، همزمان هم خندهدار و هم احساسبرانگیز است؛ او بهخوبی موفق شده طنز تلخی از دهههای گذشته ایران ارائه دهد که تماشاگر را به یاد روزگار قدیمی و تحولات اجتماعی میاندازد.

هزارپا (۱۳۹۷)
«هزارپا» ساخته ابوالحسن داوودی با رکورد فروش در سینماهای ایران، از محبوبترین فیلمهای عطاران است. در این فیلم، او نقش یک دزد خردهپا به نام رضا را بازی میکند که درگیر عشق دختری میشود. این کمدی اجتماعی بهخاطر شوخیهای بامزه و بازی جذاب عطاران، استقبال زیادی داشت.با مرور خندهدارترین فیلمهای رضا عطاران، میتوان مسیر موفقیت او در سینمای کمدی ایران را بهتر شناخت.
نقد: این فیلم با بهرهگیری از طنز و هجو، واقعیتهای جامعه را به شیوهای خندهدار نشان میدهد. با وجود برخی انتقادات به شوخیهای سطحی، عطاران با بازی طبیعی و خلاقانهاش توانسته لحظات بهیادماندنی خلق کند.

دراکولا (۱۳۹۴)
فیلم «دراکولا» که توسط خود عطاران کارگردانی شده، یک کمدی سیاه با رویکردی انتقادی به مسائل اجتماعی است. داستان درباره رویارویی یک فرد عادی با دراکولا و معضلات اعتیاد است. این فیلم به نوعی هجویهای طنزآمیز از مشکلات و گرفتاریهای جامعه است.
نقد: عطاران در این فیلم بهخوبی توانسته ترکیبی از طنز و انتقاد اجتماعی را خلق کند. گرچه این فیلم نتوانست به محبوبیت فیلمهای دیگرش برسد، اما جسارت عطاران در پرداخت به موضوعات تاریک با لحن طنز، آن را متمایز میکند.

رد کارپت (۱۳۹۲)
«رد کارپت» با کارگردانی و بازی عطاران، تجربهای از حضور در جشنواره کن را روایت میکند. او در این فیلم داستان یک هنرمند ایرانی را که به کن سفر کرده، با لحنی طنزآمیز و انتقادی بیان میکند.
نقد: «رد کارپت» با لحظات جذاب و طنز انتقادی، نشاندهنده چالشهای فرهنگی و تفاوتهای اجتماعی است. عطاران بهخوبی توانسته احساسات و ناکامیهای یک هنرمند گمنام را به تصویر بکشد.

مصادره (۱۳۹۶)
«مصادره» به کارگردانی مهران احمدی، داستان زندگی یک ساواکی سابق است که پس از انقلاب اموالش مصادره میشود و با چالشهای مختلفی روبرو میگردد. رضا عطاران در نقش این شخصیت طنزآمیز، بهخوبی از پس ایفای این نقش برآمده است.
نقد: عطاران در این فیلم توانسته یک کمدی سیاه خلق کند که تماشاگر را به فکر فرو میبرد. روایت زندگی پرچالش او، با شوخیهای طعنهآمیز ترکیب شده و همدلی مخاطب را برمیانگیزد. این فیلم یک روایت جسورانه از بخشی از تاریخ معاصر ایران است.

گینس (۱۳۹۴)
فیلم «گینس» ساخته محسن تنابنده، داستانی درباره سه برادر است که با آرزوهای عجیب و خندهدار به دنبال کسب رکوردهای گینس هستند. رضا عطاران در این فیلم نقش یکی از این برادران را ایفا میکند و با مهارت خود، طنزی شیرین به شخصیتها بخشیده است.
نقد: بازی عطاران در «گینس»، به خوبی توانسته عمق طنز موقعیت را برجسته کند و به هر لحظه از فیلم جان ببخشد. هرچند داستان برخی نقدها را دریافت کرد، بازی عطاران به آن جذابیت بیشتری داده و فیلم را دیدنی کرده است.

من سالوادور نیستم (۱۳۹۵)
در «من سالوادور نیستم» به کارگردانی منوچهر هادی، رضا عطاران در نقش مردی ایرانی به اشتباه در برزیل با فردی به نام سالوادور اشتباه گرفته میشود. این فیلم که در برزیل فیلمبرداری شده، فضای متفاوتی نسبت به دیگر فیلمهای کمدی ایرانی دارد.
نقد: این فیلم هرچند با استقبال تجاری خوبی مواجه شد، اما از نظر برخی منتقدان، عمق طنز ضعیفی داشت. با این حال، عطاران با بازی خود توانسته لحظات خندهدار و جذابی را برای تماشاگران فراهم کند و فیلم را به یک کمدی موفق تبدیل کند.

اسب حیوان نجیبی است (۱۳۹۰)
فیلم «اسب حیوان نجیبی است» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی، داستان یک پلیس قلابی را روایت میکند که شبها با گشت زدن در شهر، برای مردم مشکلاتی ایجاد میکند. رضا عطاران در این فیلم، نقش فردی را بازی میکند که به دلایل اقتصادی دست به کارهای غیرمعمول میزند.
نقد: این فیلم با نگاهی طنزآمیز به مشکلات اجتماعی، واقعیتهای تلخ و پیچیدهای را بازگو میکند. بازی عطاران در این فیلم، بهویژه در به تصویر کشیدن یک شخصیت پیچیده و چندلایه، تماشاگر را با فضای تلخ و کمیک اثر درگیر میکند.
خروسجنگی ( ۱۳۸۶ )
فیلم «خروس جنگی» به کارگردانی مسعود اطیابی، داستان زن و شوهری را روایت میکند که تصمیم میگیرند برای مدتی جای خود را با یکدیگر عوض کنند. قرار گرفتن در موقعیتهای یکدیگر باعث ایجاد ماجراهای طنزآمیز و موقعیتهای کمیک میشود که تضادهای روزمره زندگی زناشویی را به تصویر میکشد. رضا عطاران در این فیلم، نقش «محمود» را بازی میکند و با بامزگی و طنز خاص خود، جذابیت و ریتم اثر را دوچندان میکند.
نقد: «خروس جنگی» با ترکیب طنز و موقعیتهای زندگی روزمره، مخاطب را به یاد فیلم «آتش بس» تهمینه میلانی میاندازد، اما بازی متفاوت و پرانرژی رضا عطاران یکی از نقاط قوت اصلی فیلم است و باعث شد این اثر به یکی از پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران در سال ۱۳۸۶ تبدیل شود.
بزنگاه ( ۱۳۸۷ )
سریال «بزنگاه» به کارگردانی سروش صحت، از موفقترین سریالهای طنز تلویزیونی محسوب میشود که در رمضان سال ۱۳۸۷ از شبکه سه سیما پخش شد و همچنان در بازپخشها مخاطبان زیادی دارد. رضا عطاران در این سریال نقش «نادرپرور» را ایفا میکند؛ شخصیتی که با اعتیاد دست و پنجه نرم میکند، دختر کوچکی دارد و از همسرش جدا شده است. طنز بداهه و اجرای منحصربهفرد عطاران یکی از مهمترین عوامل جذابیت و موفقیت سریال بهشمار میرود.
موضوع اصلی سریال حول مسائل ارث و میراث خانوادهپرور است، اما تعاملات و رفتارهای چندلایه و طنزآمیز بازیگران، آن را به نمونهای متفاوت در تلویزیون تبدیل کرده است. با متن قوی، خلاقیتهای فردی و بداهههای رضا عطاران، «بزنگاه» با کمترین ادعا و بیشترین صداقت، اثری پیشرو در زمان خود شد. با این حال، این سریال به دلیل نمایش استفاده از مواد مخدر و برخی رفتارهای سادهلوحانه نادر، با دستور شورای نظارت سازمان صدا و سیما در شهریور ۱۳۸۷ متوقف شد.
رضا عطاران با آثار متنوع و بازیهای تاثیرگذارش، در سینمای ایران جایگاه ویژهای یافته و به یکی از پرطرفدارترین هنرمندان ایرانی تبدیل شده است. این فیلمها، هر یک با روایتی منحصر به فرد و بهرهگیری از طنز عمیق، بخشی از مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه را به تصویر کشیده و توانستهاند جایگاه خاصی در میان آثار کمدی ایران پیدا کنند. نمیتوان اعلام کرد که بهترین فیلم کمدی رضا عطاران کدام است اما سلیقه متفاوت افراد نوع خاصی از طنز او را میپسندد.
جدول بهترین فیلمهای رضا عطاران
| عنوان فیلم | سال تولید | کارگردان | ژانر/موضوع | ویژگیها و نقدها |
|---|---|---|---|---|
| نهنگ عنبر (۱ و ۲) | ۱۳۹۳ و ۱۳۹۵ | سامان مقدم | کمدی عاشقانه | طنزی تلخ درباره عشق ناکام و تحولات اجتماعی ایران؛ ترکیب خنده و احساسات عمیق با بازی درخشان عطاران. |
| هزارپا | ۱۳۹۷ | ابوالحسن داوودی | کمدی اجتماعی | پرفروشترین فیلم ایرانی، با طنز موقعیت و بازی جذاب عطاران؛ با انتقاد به شوخیهای سطحی. |
| دراکولا | ۱۳۹۴ | رضا عطاران | کمدی سیاه | انتقاد اجتماعی با تم اعتیاد و معضلات جامعه؛ جسارت در ترکیب طنز و موضوعات تاریک، هرچند کمتر محبوب شد. |
| رد کارپت | ۱۳۹۲ | رضا عطاران | طنز انتقادی | تجربه طنزآمیز از حضور در جشنواره کن؛ نقد فرهنگی با لحظات خندهدار و چالشهای هنری. |
| مصادره | ۱۳۹۶ | مهران احمدی | کمدی سیاه | روایت طنزآمیز از زندگی یک ساواکی سابق؛ ترکیب شوخی و تاریخ معاصر ایران. |
| گینس | ۱۳۹۴ | محسن تنابنده | کمدی ماجرایی | داستان سه برادر با آرزوهای عجیب؛ طنز موقعیت با بازی برجسته عطاران، هرچند داستان نقدهایی دریافت کرد. |
| من سالوادور نیستم | ۱۳۹۵ | منوچهر هادی | کمدی | ماجراهای طنز در برزیل؛ فروش موفق اما با نقدهایی به عمق ضعیف طنز. |
| اسب حیوان نجیبی است | ۱۳۹۰ | عبدالرضا کاهانی | کمدی اجتماعی | داستانی تلخ و طنزآمیز درباره مشکلات اقتصادی و اجتماعی؛ با بازی پیچیده و چندلایه عطاران. |

واقعا لیست جالبی بود! فقط یه چیزی ذهنم رو درگیر کرده: چرا بعضی از فیلمهای کمدی رضا عطاران مثل «نهنگ عنبر» یا «هزارپا» تونستن انقدر محبوب بشن؟ فیلمهای معمولی طنز زیادی داریم، ولی اینا انگار یه چیزی بیشتر داشتن.
درسته، محبوبیتشون فقط به «طنز» محدود نیست. یکی از دلایل مهم، ترکیب طنز با موضوعات اجتماعی و بخشی از نوستالژیهای جامعه هست. مثلا در «نهنگ عنبر» بخشی از قصه مربوط به دهههای گذشته ایران هست که کلی آدم باهاش احساس ارتباط میکنن. همچنین بازی رضا عطاران که هم طنز رو خوب انجام میده هم احساس رو. پس ترکیب خنده + احساس + شناخت مخاطب = موفقیت بیشتر.
یکی از فیلمها که تو فهرست بود «دراکولا» بود، که خیلی متفاوتتر از کمدیهایی هست که معمولاً باهاشون مواجهیم. سوالم اینه: آیا این استفاده از سبک متفاوت (کمدی سیاه، موضوع اعتیاد و جامعه) باعث شد تجربه عطاران متفاوت بشه یا مخاطب ترجیح داد سمت آثار سبکتر بره؟
خیلی خوب پرسیدی. سبک متفاوت یکی از راههایی هست که یه بازیگر یا فیلمساز بتونه خودش رو از چرخهٔ تکراری جدا کنه. در «دراکولا»، رضا عطاران رفت سراغ کمدی سیاه با موضوع جدیتر، که برای مخاطب عام شاید ریسک داشت، ولی برای مخاطبی که بیشتر دنبال چیزی تازه بود جذاب بود. ممکنه بعضیها ترجیح بدن سبک سبکتر باشن، اما اینگونه آثار نشون میدن تنوع لازم هست. پس بله، این قدم باعث شد تجربه عطاران متفاوتتر دیده بشه، اگرچه موفقیتش ممکنه به اندازه آثار سبکتر نبود.
فکر میکنم یکی از فیلمهای محبوبش «من سالوادور نیستم» باشه چون در برزیل فیلمبرداری شده و کلی موقعیت طنز محلی داشت. ولی سوالم اینه: وقتی فیلم موقعیت بینالمللی داره، مثل برزیل، آیا باز هم طنز میتونه اونقدر برای مخاطب ایرانی موثر باشه؟ یا اینکه خیلی احتمال داره بخشی از شوخیهاش برای مخاطب ایرانی گنگ باشن؟
آره، این سؤال خیلی مهمه. وقتی موقعیت فیلم بینالمللی باشه، چالشهاش بیشتر میشه چون شوخیها یا موقعیتها ممکنه برای فرهنگ ایرانی کاملاً ملموس نباشن. ولی وقتی فیلم بتونه زبان طنز رو بهگونهای انتخاب کنه که مخاطب ایرانی هم احساس کنه — یعنی کاراکترها، مشکلات، موقعیتها نزدیکی با زندگیشون داشته باشن — اونوقت موفقیت بیشتر میشه. «من سالوادور نیستم» دقیقاً همین کارو میکنه: موقعیت تازه داره اما دغدغههاش برای ایرانیها قابلفهمه. بنابراین بله، طنز بینالمللی کار میکنه، ولی به «سازگاری فرهنگی» احتیاج داره.
من این سؤال رو دارم: چرا بعضی فیلمهای رضا عطاران باوجود فروش بالا، نقدهای mixed داشتن؟ یعنی ممکنه مخاطبها دوستشون داشته باشن ولی منتقدا راضی نباشن. آیا این نشونه این نیست که طنزشون باید تنزل پیدا کنن یا اینکه مخاطب تغییر کرده؟
دقیقاً، این موضوع پیچیدهتر از اینه که فقط «طنزش تنزل پیدا کرده». گاهی مخاطب و ساختار بازار تغییر میکنن، انتظارات متفاوت میشه، و حتی مسیر موفقیت تجاری ممکنه با معیارهای هنری متفاوت باشن. یعنی فیلمی ممکنه فروش بالا داشته باشه چون مخاطب زیاد داشت، ولی از نظر منتقدها ممکنه از جنبه فیلمنامه یا عمق شخصیتها ضعف داشته باشه. برای رضا عطاران یا هر کمدین/فیلمسازی، حفظ تعادل بین موفقیت تجاری، خلاقیت و کیفیت همیشه چالش بوده. پس این قضیه نشونه این نیست که مسیر اشتباهه، بلکه نشونه زمان تغییر کرده.
از اینکه مقاله این همه فیلمش رو آورد، خیلی خوشم اومد. ولی سوال آخر: به نظرتون فیلم بعدی رضا عطاران چه جهتی میتونه داشته باشه؟ یعنی طنز محض؟ یا ترکیب طنز و اجتماعی؟ یا یه تغییر بزرگ؟
این سوال عالیه. به نظر من، برای اینکه همچنان مخاطب رو جذب کنه، ترکیب طنز با ژانرهای دیگر (مثل اجتماعی، ماجرایی، یا حتی کمی جدیتر) گزینهٔ قویتره. یعنی اگر فقط طنز محض باشه، ممکنه تکراری بشه؛ اما اگر طنز همراه بشه با داستانی جذابتر، موضوع جدیدتر یا موقعیتی متفاوت، اونوقت تماشاچی دوباره برمیگرده. بنابراین فکر میکنم جهت بعدی ممکنه ترکیبی باشه از طنز و نقد اجتماعی یا حتی داستانهای متفاوتتر با بازی یا کارگردانی متفاوت. دیدنش جالبه!