خبرها و رویدادهای سینمایی ایران و جهان

بازیگری برای تمام فصول

در میان بازیگران سینمای ایران به نام های زیادی برمی‌خوریم که بسیاری آنها تحصیلات آکادمیک در حوزه بازیگری نداشته و بیشتر براساس غریزه خود حرکت می‌کردند که بخش مهمی از آنها نیز در زمره موفق‌ترین بازیگران  تئاتر، سینما و تلویزیون قرار گرفته‌اند. پرویز پرستویی بازیگر پرکار دهه شصت و هفتاد سینمای ایران و کم‌کار سال‌های اخیر، یکی از شاخص‌ترین آنها به حساب می‌آید که کارنامه سینمایی پرباری داشته و در نقش‌های متفاوت حضور پیدا کرده است. بازیگری که در ژانرهای مختلف از کمدی تا ملودرام به ایفای نقش پرداخته و عموما به واسطه درک درست خود از نقش، درخشان ظاهر شده است. حتی در فیلم‌هایی که به لحاظ فیلمنامه در سطح زیر متوسط هم قرار داشته‌اند، پرستویی سطح کیفی بالاتری نسبت به فیلم ارائه کرده است.

دیار عاشقان

نخستین کار سینمایی پرویز پرستویی به کارگردانی حسن کاربخش که در اوایل دهه شصت و در پشت جبهه‌های جنگ فیلمبرداری شده است. فیلم درباره جوان ورزشکاری است که به واسطه فرا رسیدن دوره خدمت سربازی به جبهه اعزام شده و در آنجا با دیدن رشادت‌های رزمندگان و محیط معنوی جبهه، متحول می‌شود.این فیلم برای او تجربیات ارزشمندی را به همراه داشته و تفاوت‌های بازی روی سن تئاتر و جلوی دوربین را برایش روشن‌تر ساخت.

شکار

نخستین ساخته سینمایی مجید جوانمرد که در آن از نشانه‌های سینمای وسترن و نیز فیلم‌های جاده‌ای به شکل مطلوبی بهره گرفته شده و در عین حال رفاقت مردانه‌ای هم در آن موج می‌زند. پرستویی در نقش یک راننده تریلی که با فردی انقلابی همراه می‌شود، فوق‌العاده ظاهر شده و بازی روانی را ارائه کرده است.در واقع باورپذیری و در قالب نقش فرو رفتن که در ادامه به اصلی‌ترین مولفه بازیگری او تبدیل می‌‌شود، در شکار  به کمک او آمده و البته حضور پارتنر فوق‌العاده‌ای همچون شکیبایی نیز در این امر بی‌تاثیر نبوده است.

لیلی با من است

کمدی شیرین و البته غیرمنتظره کمال تبریزی در نیمه نخست دهه هفتاد که نقش مهمی در ادامه مسیر بازیگری پرستویی داشته و او را به گزینه مهم سازندگان آثار کمدی تبدیل کرد. اولین فیلم متعلق به حوزه سینمای دفاع مقدس که اندکی پا را از خطوط قرمز سینما فراتر گذاشته و با جبهه و جنگ شوخی کرده و بسیار مدیون بازی درخشان پرویز پرستویی است. او با یک زمان بندی مناسب که در کمدی‌های موقعیت اصلی مهم و کلیدی به حساب می‌آید،کاراکتر درخشانی را شکل داده که تماشاگران‌ خود را به شدت می‌خنداند.آن هم نه خنده‌ای از جنس لودگی‌های مرسوم بلکه خنده‌ای ناشی از تماشای یک کمدی درخشان و پر از ظرافت.صادق مشکینی را می‌توان یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های عمر  پرستویی به حساب آورد که نامزدی سیمرغ بلورین را برایش به ارمغان آورد.

آدم برفی

جنجالی‌ترین فیلم کارنامه سینمایی پرویز پرستویی که توفیقی سه ساله را تجربه کرده و یک تیپ-شخصیت مکمل جذاب را برای این بازیگر به همراه داشت. شخصیت جواد کولی که به نوعی برگرفته از لمپن‌های سینمای پیش از انقلاب بود با بازی درخشان و به شدت بیرونی پرستویی همراه شده و جلوه خاصی به فیلم بخشیده است.این نقش کلیشه‌ای را پرستویی به گونه‌ای بازی کرده که رگه‌هایی از تفاوت را می‌توان در آن حس کرده و یکسره شبیه به لمپن‌های قدیمی ندید.

آژانس شیشه‌ای

یکی دیگر از مهمترین فیلم‌های پرستویی و نقش حاج کاظم که سایه آن تا سال‌ها همچنان روی او و نقش‌های بعدی‌اش سنگینی می‌کرد. آژانس شیشه‌ای به عنوان یکی از بهترین نمونه‌های سینمای سیاسی، بازی‌های فوق‌العاده تاثیرگذاری دارد که در میان آنها بازی پرستویی همچون نگینی می‌درخشد. شخصیت حاج کاظم که بعدها در برخی فیلم‌های دیگر حاتمی کیا نیز تکرار شد، با بازی حسی و درگیرکننده پرستویی به شخصیتی ماندگار در تاریخ سینمای ایران تبدیل شده و به شدت مورد توجه مردم قرار گرفت.اوج بازی وی را می‌توان در سکانس قصه‌گویی او در آژانس برای شاهدین ماجرا مشاهده کرد. این بازی درخشان سرانجام نخستین سیمرغ بلورین نقش اول را برایش به ارمغان آورد.

شوخی

یکی از معدود اقتباس‌های موفق سینمای ایران از هالیوود و فیلم قهرمان ساخته استفن فریزر با بازی داستین هافمن که توسط همایون اسعدیان ایرانیزه شده است.فیلمی که طنز متفاوت و دلنشینی داشته و به خوبی قصه خود را روایت می‌کند. بدون شک ستاره فیلم کسی جز پرویز پرستویی نیست که یک دزد خرده‌پا را با بهره گرفتن از کلیشه‌های آشنا خلق کرده و به خوبی تماشاگر را به سمت خود می‌کشاند.شوخی دومین فیلمی است که پرستویی در کنار حبیب رضایی به ایفای نقش پرداخته و تیم دونفره خوبی را تشکیل داده‌اند.

بید مجنون

یکی از ملودرام‌های مجید مجیدی که قهرمان آن کسی جز پرویز پرستویی نیست. از آن دسته نقش‌هایی که بازیگران تشنه نقش‌های متفاوت برای به دست آوردن آن به آب و آتش می‌زنند. او در نقش استاد دانشگاه که در کودکی نابینا شده و در میانسالی با عمل پیوند قرنیه دوباره بینا شده،حضوری غافلگیرکننده و تاثیرگذار داشته و تماشاگر با تمام وجودش او را درک می‌کند.سکانس چشم باز کردنش در بیمارستان و نگاهش به مورچه‌ای که از دیوار بالا می‌رود را می‌توان شاه‌بیت بازی‌اش در بید مجنون به حساب آورد.

سیزده 59

سامان سالور در این فیلم که متعلق به سینمای ضدجنگ است از پرویز پرستویی در نقش اول آن سود جسته و مهمترین نقطه قوت فیلم‌اش را به واسطه او رقم زده است. فیلم داستان فرمانده‌ای است که در دوران جنگ به کما رفته و حال پس از بیست سال به هوش آمده است.پرستویی برای ایفای هرچه بهتر نقش، شگردهای خاصی را روی صدا و بیان خود اعمال کرده که به شدت همذات‌پنداری تماشاگران را برمی‌انگیزد.اوج بازی او را می‌توان در سکانس رودررویی او با یکی از سربازانش در کوه‌های اطراف تهران مشاهده کرد.

بادیگارد

مانیفست سینمایی دهه نود ابراهیم حاتمی‌کیا درباره حاج حیدر محافظ کهنه‌کار شخصیت‌های سیاسی که در چارچوب کارش به یک اصول کاملا شخصی معتقد است. شخصیتی شبیه به حاج کاظم آژانس شیشه‌ای که در روزهای پایانی کارش با اتفاقی ناگوار مواجه شده و در نهایت تصمیم به نجات جان یک دانشمند هسته‌ای جوان به قیمت جان خود می‌گیرد. پرستویی که برای ایفای این نقش مدتی را در کنار محافظان شخصیت‌های سیاسی گذرانده، به خوبی در قالب نقش فرو رفته و همدلی‌برانگیز جلوه می‌کند. فیلمی که برای آن چهارمین سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد.