به گزارش آیتیکت نیوز؛ جواد عزتی چهره شاخص و در عین حال پولساز سینمای ایران که به موازات نقشهای کمدی در نقشهای جدی نیز به ایفای نقش میپردازد. او در یک دهه اخیر در کمدیهای زیادی ایفای نقش کرده که اغلب آنها نیز پرفروش از کار درآمدهاند. برای مثال میتوان به خرگیوش ساخته مانی باغبانی، اکسیدان و چهار انگشت از ساختههای حامد محمدی، پارادایس به کارگردانی علی عطشانی، فی مدت المعلوم ساخته وحید رضاخانی، آینه بغل ساخته منوچهر هادی و نیز تمساح خونی اشاره کرد که کارگردان این آخری هم بوده است. عزتی در همه آنها به بهترین شکل از شیرینی ذاتی خود بهره گرفته و با آکسانگذاری روی برخی دیالوگها، بار کمدی بیشتری به آن بخشیده است. از طرف دیگر در ملودرامهای اجتماعی درخشانی نیز ایفای نقش کرده و در آنها چهره دیگری را به نمایش گذاشته که قدرت بازیگریاش را به رخ تماشاگر میکشد.
آینه بغل
قرار گرفتن موانع مختلف پیش پای قهرمان فیلم، ایدهای کلاسیک و امتحان پسداده به حساب میآید که کمدیها بسیار از آن سود جستهاند و آینه بغل یکی از آنها است. مرتضای این فیلم به واسطه تصادف و شکستن آینه بغل یک مازراتی وارد ماجراهای پیچیده و بانمکی شده که بدون شک بخش مهمی از جذابیت آن به حضور عزتی در این نقش بازمیگردد. او بهترین گزینه برای جان بخشیدن به آدمهای مستاصلی است که انواع و اقسام شوخیها روی آنها انجام شده و محور فیلمنامه به حساب میآیند.
ماجرای نیمروز
تریلر سیاسی تماشایی محمدحسین مهدویان به لحاظ بازیگری هم چنتهپری داشته و غافلگیرکنندهترینشان هم حضور جواد عزتی در نقش صادق است. یک ماموریت امنیتی که مغز متفکر گروه به حساب آمده و در سکوت کارش را پیش برده و به همه مظنون است. عزتی که گریم خوبی هم در ماجرای نیمروز دارد، این لایه لایه بودن صادق را به نحو احسن به تصویر کشیده و نشان داده که تنها بازیگری برای ایفای شخصیتهای تیپیک و تکبعدی فیلمهای کمدی نبوده و میتواند لقب مرد هزارچهره سینمای ایران را به خود اختصاص دهد.
هزارپا
یکی از پرتماشاگرترین آثار سینمایی جواد عزتی به کارگردانی ابوالحسن داودی که در آن نقش دزدی خردهپا به نام منصور را ایفا میکند. از آن دسته تیپ-شخصیتهایی که عزتی در اجرای آن درخشان بوده و در این راه پارتنر فوق العادهای هم به نام رضا عطاران دارد. زوجی مسلط بر زوایای سینمای کمدی که در اجرای شوخیها و زمانبندی آن نمونه مشابهی در سینمای ایران ندارند. عزتی در خلق منصور به سراغ همان کلیشههای آشنا و محبوبی که خود خلق کرده رفته و از آن در این رابطه به بهترین شکل سود جسته است. از میمیک چهره و مظلومنمایی گرفته تا نازک کردن صدا که انگار از ته حلق بیرون میآید.
شنای پروانه
یکی از بهترین ملودرامهای اجتماعی یک دهه اخیر که بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت اما به واسطه شیوع کرونا، آنچنان که باید در اکران عمومی دیده نشد. فیلمی که یک جواد عزتی درخشان را در بطن خود دارد. در نقش قهرمان فیلم که برای رسیدن به حقیقت از دل آتش عبور کرده و در آخر به آرامش و رستگاری میرسد. وی دوگانگی حجت را در دو نیمه فیلم به خوبی درک کرده و به تصویر کشیده بدون آن که فاصلهای عمیق میان این دو بخش حس شود. عزتی برای این نقش تکیه فوق العادهای به چشمان خود کرده و نگاه ناباورانهاش وقتی که اعتراف دوست برادرش را میشنود، قلب تماشاگرانش را میلرزاند.
جاندار
ضدقهرمانها در صورت خوب پرورده شدن توسط فیلمنامهنویس، قابلیت حرکت همپای قهرمان و باورپذیری حداکثری را دارند. اتفاقی که در جاندار رخ داده و شخصیت یاسر به عنوان ضدقهرمانی خاکستری کاملا به باور تماشاگران فیلم مینشیند. بخش مهمی از این موفقیت مدیون بازی درخشان عزتی در این نقش است. مرد تحقیر شدهای که مرگ برادرش را دستمایه انتقام قرار داده و این مسیر غیراخلاقی را برای رسیدن به معشوق برگزیده است. عزتی با وجود آن که تنها در چند سکانس جاندار حضور دارد اما چند لحظه درخشان را به یادگار میگذارد. به ویژه در سکانس دادگاه که بخشی از تلاطم هولناک درونی یاسر را به تصویر میکشد.
جهان با من برقص
یکی از محبوبترین فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران به کارگردانی سروش صحت که بازیگران متعددی دارد و اغلب هم حضوری درخشان داشتهاند. جواد عزتی یکی از آنها است که در نقش احسان ظاهر شده و به واسطه ازدواج همسر سابقاش با دوست قدیمی خود از او گلهمند است. عزتی در نمایش تنش درونی احسان عالی ظاهر شده و در عین حال با ظرافت خاصی اندک شوخیهای مربوط به احسان را اجرا میکند. برای مثال میتوان به سکانس صبحانه کله پاچه خوردن شخصیتها و شوخیهای ریز و بامزه احسان با دوستان خود نگاه کنید. عزتی در جهان با من برقص هر دو چهره کارنامه سینماییاش را به نمایش گذاشته بدون آن که در هیچکدام دست به اغراق بزند.
آتابای
ملودرام عاشقانهای که جای آن در کارنامه بازیگری جواد عزتی خالی بوده است. در نقش یحیی که یک شخصیت مکمل به حساب میآید اما در برخی از سکانسهای کلیدی فیلم حضور دارد. یحیی دوست آتابای که زمانی عاشق خواهر آتابای بوده و حال همسرش را به واسطه سرطان از دست داده است. سکانسهای گپ زدن او با دوست قدیمیاش بیرون از مسجد و نیز درددل شبانه شان کنار دریاچه نمک خشک شده، عالی از کار درآمده است. به ویژه اینکه عزتی ترک زبان نبوده و صرفا با تمرین بسیار موفق به ادای دیالوگهای خود به گونهای کاملا ملموس و باورپذیر شده است.
(تمساح خونی)
یکی دیگر از کمدیهای پرفروش کارنامه سینمایی جواد عزتی که در آن علاوه بر بازیگری روی صندلی کارگردانی هم نشسته است. فیلمی که براساس الگوی سینمای بزن بکوب ساخته شده و پر از تعقیب و گریزهای خوشساخت و تماشایی است که شخصیتهای اصلی آن را عزتی و عباس جمشیدیفر بازی میکنند. عزتی همان شخصیت بامزهای را که خود ساخته و پیش از این در کمدیهای گوناگون از آن سود جسته، بازآفرینی کرده که موفق هم از آب درآمده است. برای مثال هم میتوان به بازی او در سکانس پوکربازی و نیز حضورش در سکانس خانه همسر سابق اشاره کرد که به خوبی تماشاگران خود را میخنداند.