«تمساح خونی» ماجرای دو جوان را روایت میکند که در عین آس و پاسی میخواهند یکشبه پولدار شوند. فیلم بنمایههای خوبی برای خنداندن بیننده دارد و میتواند بدون لودگی و شوخیهای زنندهٔ جنسی از پس خنداندن مخاطب بربیاید. «تمساح خونی» تفکر غلطی را که در محیط عمومی جامعه و شاید بیشتر به واسطهٔ فضای مجازی رواج پیدا کرده و به افراد القا میکند که هر پیشرفتی باید سریع اتفاق بیفتد و هر قلهای باید یکشبه فتح شود، نقد میکند.در این گزارش فیلم سینمایی «تمساح خونی» را که به چهل و دومین جشنوارهٔ فیلم فجر راه یافته از نگاه «زندگی» بررسی میکنیم.
دو نکتهٔ مهمی که در نظر داریم
مطابق قول و قرار همیشگیمان در نوشتن از فیلمها، همانقدری از روایت داستان و پایان آن میگوییم که سازندگان آن در مصاحبهها و نشست خبری فیلم خود گفتهاند، مگر در پرداختن به جزئیاتی که از نگاه «زندگی» اهمیت دارند، اما داستان و پایان فیلم را لو نمیدهند. ضمن اینکه تحلیل و بررسی نکات فنی فیلم را بر عهدهٔ دوستان سینمایی میگذاریم و تنها به تجزیه و تحلیل محتوای آن میپردازیم.
ماجرای «تمساح خونی» چیست؟
هومن و پیمان مأمور جابهجایی دلار و انجام کارهای صرافی برای یک شرکت خصوصی هستند. دکتر، صاحب شرکت، مرد مسنی است که مدیریت شرکتش را به مردی ناتو سپرده. مدیر از شرکت دزدی میکند و قمارباز قهار و بیرحمی است که به هر قیمت و با هر روشی طلب خود را از بازندگان نقد میکند. البته در پوکر به پای هومن نمیرسد و داستان از همین نقطه آب میخورد.هومن و پیمان با هویت جعلی به یک جلسهٔ حرفهای و مخوف قمار میروند که مخصوص پوکربازان قهار است. در آنجا اتفاقی با مدیر شرکت روبهرو میشوند و به شرط اینکه لو نروند، با او زد و بند میکنند.تمام ماجرای تمساح خونی در یک شب تا صبح اتفاق میافتد. هومن و پیمان باید از خودشان و پول زیادی که همراهشان هست مراقبت کنند تا ساعت ۱۰ صبح که پایشان به شرکت برسد و پول شرکت را پس بدهند.
قبیحی که به نمایش مستقیم راه پیدا کرد
شاید بتوان گفت این اولین بار است که در یک فیلم ایرانی قمار به این وضوح و با این جزئیات به تصویر کشیده میشود، آن هم به عنوان یک آسیب اجتماعی زیر پوستهٔ شهر.فیلم به دردسرهای عظیم هومن و پیمان به خاطر بازی قمار میپردازد و حتی برنده شدن در آن را هم مایهٔ مشقت و سختی از نوع دیگری نشان میدهد. از طرفی کدهایی در فیلم هست که به مخاطب میگوید قمار عاقبت خوشی ندارد و باید تن به زحمت و کار شرافتمندانه داد (مثل دیالوگ پایانی دکتر: «بیاید شرکت که کلی کار داریم.».). ضمن آنکه «جواد عزتی» در نشست خبری فیلم خود آرزوی یکشبه پولدار شدن و به دست آوردن پول بیزحمت را نقد کرد. از مجموع این گزارهها میتوان این طور نتیجه گرفت که «تمساح خونی» قمار را به عنوان یک معضل کتمان نمیکند، اما درصدد ترویج و قبحشکنی آن نیز نیست. برعکس؛ آن را بیعاقبت و ناپسند مینمایاند.
ریسک بزرگ با جیب خالی
فیلم بسیار به صحنههای قمار و بازی پوکر میپردازد و میکوشد هیجان و اضطراب قمار را به مخاطب منتقل کند. البته مخاطبی که از پوکر سر در نمیآورد، این حسها را فقط از حرکات و چهرهٔ بازیگران دریافت میکند. اما هیجان و نگرانی بیشتر از این بابت است که میدانیم پولی که هومن و پیمان با آن قمار میکنند متعلق به شرکت است و این باخت میتواند آنها را به خاک سیاه بنشاند!«تمساح خونی» یک اصطلاح در بازی پوکر است و به بازیکنی گفته میشود که در شرایطی که بازی بر ضد او و فشار بسیار زیاد است، با استقامت بازی میکند، از بازی کناره نمیگیرد و به هیچ عنوان شکست نمیخورد. در نریشنی که هومن در ابتدای فیلم میگوید این اصطلاح را به افرادی نسبت میدهد که با جیب خالی ریسکهای بزرگی میکنند.
جدال حفظ اصالت و همرنگ شدن با جماعت
قمارخانهای که فیلم تصویر میکند شباهت زیادی به نمونههایی دارد که در فیلمهای آمریکایی دیدهایم. حتی تیپ و ظاهر افراد حاضر هم تماماً تقلیدی از آنهاست. اما هومن همزمان که میخواهد از حاضران کم نیاورد، میکوشد از خط قرمز رد نشود و اصالت خود را نشان دهد. مثلاً وقتی گارسون سینی نوشیدنی شبیه آب را به آنها تعارف میکند، هومن میپرسد «آبه؟». گارسون میگوید «خیر.». هومن روی دست پیمان میزند و میگوید «نه! برات خوب نیست!» و به این ترتیب نه خودش مشروب مینوشد، نه اجازه میدهد دوستش از آن بنوشد.برخورد هومن با مرد دوجنسیتی حاضر در قمارخانه هم چندین موقعیت طنز ایجاد میکند که مخاطب را میخنداند. هومن هر بار او را میبیند جا میخورد و چندشش میشود.
فرصتی که هومن از دست نمیدهد
هومن همسری به نام «خاطره» داشته که دربارهاش میگوید: «من عاشق اون بودم، اون عاشق پول بود.». این قضاوتی است که مخاطب به غلط بودنش پی میبرد. آنها از هم جدا شدهاند، اما هومن هنوز همسر سابقش را دوست دارد. در مقطعی از فیلم هم ناچار میشود به او پناه ببرد که موقعیتهای طنزی را رقم میزند. هومن در همین حیث و بیث متوجه میشود خاطره قرار است با پیرمرد پولداری ازدواج کند. واکنش هومن در این باره و نسخهای که در آن شرایط برای خاطره تجویز میکند، در عین غمانگیز بودن، مخاطب را به خنده میاندازد.از طرفی این موقعیت حساس باعث میشود هومن مختصر فرصت باقیمانده را که خیلی اتفاقی به دستش آمده، غنیمت بشمارد و حرفهای ته دلش را به زبان بیاورد. همین صحنه هم از مخاطب خنده میگیرد، اما جالب این جاست که با آنکه خاطره چندین سال با هومن زندگی کرده، اما شناخت چندانی از شخصیت احساسی و عاطفی او ندارد. این مسأله این قضاوت را ایجاد میکند که هومن در زندگی مشترک، به اندازهٔ کافی ابراز احساسات و محبت کلامی نداشته است.
حرف حساب فیلم چیست؟
«تمساح خونی» بیشتر یک فیلم سرگرمکننده است. اما اینطور نیست که هیچ آموزهای برای انتقال به مخاطب نداشته باشد. فیلم در نقد وسوسه است؛ وسوسهٔ یکشبه پولدار شدن از یک سو و وسوسهٔ تصاحب پولی که وعده کردهاند تحویل بدهند (هرچند از راه نادرست آن را به دست آوردهاند)، از سوی دیگر.همان طور که کارگردان فیلم در نشست خبری گفت فیلم بر این موضوع تأکید دارد که دغدغهٔ بسیاری از مردم این است که یکشبه به قلههای عرفانی، اقتصادی، علمی و هر قلهای که مد نظر دارند صعود کنند. حتی بسیاری از تبلیغات مربوط به کسبوکارها هم طوری تبلیغ میکنند و از کارشان حرف میزنند که گویی کار خاصی نمیکنند و خیلی راحت و بیزحمت پول درمیآورند.