عاشورا فقط مربوط به شیعیان نیست، بلکه تمام مسلمانان و مردم جهان میتوانند مخاطب فیلمهایی با محوریت عاشورا باشند، به این شرط که معنا و ماهیت آن از سوی سازنده درک گردیده، در قالبی داستانی – تاریخی یا معاصر، برای تماشاگران روایت شود.
تا امروز هم در سینما و هم در تلویزیون ایران در اشکال و ابعاد متفاوتی به این مسئله پرداختهاند، اگرچه تعداد فیلمهایی که به شکل مستقیم و در فضای تاریخی به محرم و واقعه عاشورا و شهدای کربلا میپردازند، همچون فیلمهای روز واقعه، سفیر و رستاخیز اندک است، حتی نمونههای آثاری که به فرهنگ عاشورایی و حسینی پرداختهاند معدود میباشد؛فیلمهایی چونهیوا،عصر روز دهم،دستهای خالی، هیهات،بخاطر حانیه، تنگه ابوقریب. در یک نگاه کلی چیزی که امروز درباره این حادثه پرشکوه در سینمای ایران تولید شده است، در حد و اندازه واقعه عاشورا نبوده است و این کمبود هم از نظر کمی و بیشتر از لحاظ کیفی احساس میشود؛ چراکه از یکسو اصولا پرداخت به چنین موضوعاتی در یک فیلم سینمایی یه به طور کلی هنر سینما در خطر شعارزدگی و کلیشه پردازی قرار دارد و از سوی دیگر امروز یکی از نیازهای اساسی سینمای ما درام قصه گو است. درامی که بتواند تماشاگر را با خود همراه کند. مضامین مذهبی و دینی هم اگر با بیان دراماتیک جذاب بیان شود، جذابیتهایش بیشتر شده و نتیجه بهتری حاصل میشود.
داستان فیلم
فیلم«شور عاشقی» به کارگردانی داریوش یاری و با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران و بنیاد فارابی بعنوان تنها نماینده ژانر تاریخی و دینی در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر باوجود روایت واقعه عاشورا از نگاهی تازه و بدیع متاسفانه در دام همین شعارزدگی گرفتار شده است.
داریوش یاری است که پیش از این ساخت فیلم سینمایی دخیل و مستند جالب و تاریخی کربلا جغرافیای تاریخ را درباره واقعه عاشورا در کارنامه خود دارد؛ به دنبال دغدغهمندی ارزشمند خود اینبار زاویه دوربین خود را سراغ برهه بعد از واقعه عاشورا و کاروان اسرای کربلا و سختیهایی برده که زنان و دختران خاندان حسین(ع) بعد از عاشورا و در راه کوفه تا شام برده است. مقطعی که تاکنون با این جزئیات به آن پرداخته نشده است. این روایت زمانی تاثیرگذارتر و جذاب تر میشود که راوی این داستان یک زن است؛ زنی به نام سلما که با الگو قراردادن شجاعت و شهامت حضرت زینب(س) روستا به روستا جلوتر از کاروان اسرا حرکت میکند تا فریادرس رسانه کاروان اسرای کربلا و حضرت زینب (س) باشد و با آگاهی دادن از حقیقت این واقعه ذهن و فکر آدمهایی که توسط شمر و ماموران فریب خوردهاند، را روشن کند. در حقیقت این زن کارآگاهی سازی را انجام میدهد تا نگذارد جای جلاد و شهید عوض شود و حقیقت بار دیگر گم شود.
سلما اما در این مسیر تنها نیست و همسرش_ عبدالرحیم_ را هم باخود میبرد، اینبار یک زن نیروی محرک شوهرش برای درک حقیقت است. از این رو قهرمان فیلم«شور عاشقی» یک زن است، زنی که در اوج خفقان و دوران ظلم و ستم امویان که مردان یا از ترس در پستوهای خود قایم شده یا به طمع پول و ثروت چشمان خود را بستهاند. سلما یک شیرزن به تمام معناست و داستان«شور عاشقی» حدیث نفس اوست. صدای گرم و پرصلابت سلما که در بسیاری از سکانسها روایت کننده داستان است، به جان مخاطب مینشیند، بویژه از زمانیکه در قامت یک مادر با جنین خود سخن میگوید.
«شور عاشقی» با وجود محاسن ذکر شده اما در حد و اندازه یک فیلم سینمایی آن هم در جشنواره فیلم فجر نیست که مخاطب را راضی نگهدارد و در نهایت در حد یک تله فیلم و یا یکنمایشنامه مصور میتواند موفق باشد. به نظر میرسد فیلمساز هنوز هم تحت تأثیر مستند قبلی خود میباشد و نتوانسته نه از حیث غنای داستان و نه از لحاظ حرفهای و تکنیکی فیلمی در مدیوم سینما بسازد. داستان بسیار کند پیش میرود و بیشتر زمان آن صرف مونولوگهای سلما میشود در حالیکه فیلمساز میتوانست بهتر و دقیق تر مظلومیت خاندان اهل بیت و شقاوت دشمنان آنان را به تصویر بکشد تا تاثیرگذاری آن بر مخاطب بیشتر شود.