فروردین امسال، سریال «آکتور» جایزه بزرگ بخش بینالملل جشنواره سرزمانیا Series Mania را به دست آورد.این اولین بار بود که یک سریال ایرانی تولید شده در بخش خصوصی در یک جشنواره معتبر جهانی، پذیرفته میشد و در بخش اصلی و رقابتی جایزه اصلی را کسب میکرد.
کارنامه کارگردانی| نیما جاویدی سال 1392 با ساخت فیلم «ملبورن» به مخاطبان معرفی شد. این فیلم با بازی پیمان معادی و نگار جواهریان دربارهی زوجی است که درست در روز مهاجرت به استرالیا مجبور میشوند از نوزادی نگهداری کنند و مرگ اتفاقی این نوزاد، زندگی آنها را بهم میریزد. فیلم در جشنواره سیودوم فیلم فجر دو بخش بهترین کارگردانی و بهترین فیلم جشنواره فجر نامزد سیمرغ شد و در جشنوارههای مختلف جهانی هم مورد توجه قرار گرفت. جاویدی پنج سال بعد از «ملبورن»، فیلم «سرخپوست» را ساخت و توانست خودش را به عنوان یک کارگردان درجه یک به اثبات برساند. او در این فیلم روی فضای متفاوتی تمرکز کرد و ماجرای آن را در یک زندان خالی و در ارتباط با یک زندانبان و زندانی فراری پیش برد. این فیلم در رشتههای مختلفی نامزد سیمرغ شد اما نهایتا سیمرغ ویژهی هیئت داوران را گرفت. نیما جاویدی یک سال بعد فیلمنامه «خورشید» را به همراه مجید مجیدی نوشت و سیمرغ بهترین فیلمنامه را برای این فیلم گرفت. او قرار بود سال 1399 ساخت فیلم سینمایی «قلعه» را شروع کند که به خاطر کرونا دست نگه داشت.
حال و هوای سریال آکتور| جاویدی بعد از ساخت دو فیلم سینمایی، با «آکتور» برای اولین بار ساخت یک سریال را تجربه کرد. «آکتور» نسبت به سریالهای چند وقت اخیر شبکه نمایش خانگی تفاوتهایی دارد و روی زندگی پر فراز و نشیب چند بازیگر مستعد تئاتر تمرکز کرده است؛ بازیگرانی که برای برای درآمد بیشتر از قدرت بازیگریشان استفاده میکنند تا با ایجاد موقعیتهایی نمایشی، واقعیت را دستکاری کنند و سفارش دهندگان را به اطلاعات یا هدفی که دارند برسانند.
فیلمنامه آکتور| سریال «آکتور» روی چند اصل مهم بنا شده است. مهمترین عامل جذابیت سریال به سوژه جدید و ساختار فیلمنامه آن برمیگردد. از آنجایی سریال براساس فیلمنامه خود نیما جاویدی ساخته شده، تسلط بسیار زیادی هم روی اجرای آن دارد. پیش از این حرفه بازیگری بارها دستمایه آثار مختلفی شده اما نیما جاویدی با نگاهی جدید وارد میدان شده و شخصیتهای داستانش را بازیگرانی قرار داده که بدون داشتن فیلمنامه مشخص و کارگردانی کاربلد که هدایت یک اثر را دست بگیرد، خودشان به تنهایی در صحنهای واقعی استعدادشان را محک میزنند. نیما جاویدی سه شخصیت اصلی مهم خلق کرده که هرسه آنها در صحنه زندگی خودشان، بیش از هر چیز بازیگرند و حاضرند به عشق بازیگری قید هر چیزی را بزنند؛ آنهم در شرایطی که هرسه وضع مالی بدی دارند و وضعیت زندگیشان بهمریخته. جاویدی برای باورپذیری این شخصیتها، موقعیت مکانی اصلی زندگی دو تا از شخصیتهایش را یک سالن نمایش قدیمی در نظر گرفته است. آنها برای حفظ سالن دست به هرکاری میزنند و تمرین مداوم تئاتر بخش مهمی از زندگی روزمرهشان است. سریال «آکتور» روی یک خط سیر اصلی در رابطه با زندگی هریک از سه شخصیت پیش میرود و علاوه بر ماجرای اصلی، هربار با ورود آنها به یک پرونده، با خردهروایتی جدید روبهرو میشویم. نکته قابل توجه اینجاست که این خردهروایتها هم به پایان نمیرسند و تاثیر آنها را در قسمتهای بعدی شاهد هستیم.
قدرت کارگردانی| هدایت ماجراها در دل سوژه اصلی یکی از مهمترین ویژگیهای سریال است که نیما جاویدی به درستی از پس آن برآمده است. علاوه بر آن، بخش مهمی از موفقیت سریال به انتخاب بازیگران و شناخت صحیح آنها از نقش برمیگردد. نوید محمدزاده، احمد مهرانفر و هستی مهدوی در «آکتور» رابطه سهگانه جالبی را تشکیل دادهاند و هربار با گریم و لهجه متفاوت موقعیتی جدیدی را پیش میبرند. نکته قابل توجه، نوآوریهای مداوم جاویدی در تغییر چهره و لباس و رفتار بازیگران و قرار دادن انها در موقعیتهایی کاملا متفاوت است. از ابتدای سریال این سه بازیگر را بارها با چهرههای مختلف دیدهایم و با انواع و اقسام شیوه متفاوت بازیگری از آنها روبهرو بودهایم.
ویژگی بارز در کارگردانی آکتور| فضای متفاوت سریال «آکتور» بیشتر از هرچیز میتواند نشان دهنده امضای نیما جاویدی باشد. در فیلم «سرخپوست» همه چیز در یک زندان خالی روایت میشد و زندانی فراری بهراحتی میتوانست زندانبان را بازی دهد. حالا بخش مهمی از ماجرای سریال «آکتور» در یک سالن نمایش خالی پیش میرود؛ سالنی که حتی یک اجرا هم در آن ندیدهایم و ساکنانش مدام درحال تمرین و آماده شدن برای نمایشی هستند که مشخص نیست قرار است کی اجرا شود. نیما جاویدی در سریالش تمرکز اصلی را روی تئاتر قرار داده و از این رو، طراحی صحنه و لباس و رنگها، به نحوی است که حس میکنیم درحال تماشای یک نمایش طولانی هستیم. او با توجه به حالوهوای سریال، بهخوبی از فضا و رنگ کمک گرفته است. در تمام صحنهها با چیدمانی دقیق از رنگهای گرم مواجهیم. ضمن اینکه رگههایی از کمدی را هم میتوانیم در آن ببینیم.