مرد محجوب سینما، تلویزیون و تئاتر پس از سالها فعالیت عاشقانهاش در این عرصه، روزی که از او تقدیر شد و بالای سن رفت، دیگر نتوانست نقش بازی کند.
اشک شوقِ سالها زحمتهایش در سالن جاری شد و احساساتش در قلب حاضران نفوذ کرد.
نقش سرکرده را در «مرگ یزدگرد» اثر بهرام بیضایی بازی کرد و کمکم توانست توانایی بازیگری خودش را نمایان کند. او از دل تئاتر بیرون آمده بود و خاکخوردهی بازیگری بود.
این شب ها که سریال «آتش و باد» از او پخش میشود و آخرین نقشآفرینیاش در قاب تلویزیون به چشم آمد، بغضی گلوی دوستداران و همکاراناش انداخت.
در حین بازی در همین سریال بود که ویروس محنوس کرونا به او حمله کرد و این دنیا را ترک کرد.
چه بیهوده کلامیست که بخواهیم پس از مرگ درباره کسی بگوییم. او که با یک تقدیر اشکِ شوق امانش نداد، در زمان حیاتاش چقدر باید دیده میشد و به او توجه میشد که با حسرت کاری این دنیا را ترک نکند؟؟
یادمان هست که در مراسم تجلیلاش گفت: : من خودم را مدیون هنرمندانی چون استاد سمندریان، گلشیری و حسین پرورش هستم که امشب در بین ما نیستند، من به راحتی به اینجا نرسیدم، ۵۰ سال زحمت کشیدم و امشب جزو یکی از بهترین شب های زندگی من است.
این مرد محجوب سینما، اعتماد داوود میرباقری را برانگیخت و به او نقشی را سپرد که هنوز که هنوز است در ذهنها ماندهاست و یادش جاودان شده است.
او در سریال «امام علی» نقشِ منفور ابنملجم مرادی را چنان باورپذیر بازی کرده بود که اگر کسی در کوچه و خیابان او را میدید گویی واقعاً ابنملجم را دیدهاند و او را لعن و نفرین میکردند.
او در طول عمر خود در سینما، تئاتر و تلویزیون با کارگردانانی همچون: بهرام بیضایی، داوود میرباقری، محمدرضا هنرمند، سعید آقاخانی، پرویز شیخطادی، بهزاد فراهانی و اکبر زنجانپور و افراد دیگری فرصت همکاری پیدا کرده بود.
او را به بهانهی این روزها که به شهادت حضرت علی نزدیک میشویم، یاد کردیم. باشد بهانهای نیکو که به او از این دنیا بگوییم: به یادت هستیم هنوز آقاکریم…! دلمان برایت تنگ شده….