اگر دنبال این هستی ببینی «کدام سریال خارجی واقعاً ارزش تماشا دارد؟» این مقاله دقیقاً همان جواب است. وقتی اسمهایی مثل Breaking Bad، Game of Thrones، Sherlock یا Stranger Things مدام تکرار میشوند، طبیعی است کاربر سردرگم بماند که از کجا شروع کند. ما در این مطلب بهترین سریالهای خارجی را بر اساس امتیاز IMDb و Rotten Tomatoes، محبوبیت جهانی و امکان تماشا برای خانواده بررسی میکنیم تا انتخاب راحتتری داشته باشی. چه عاشق ژانر جنایی باشی، چه فانتزی، تاریخی، کمدی یا درام، راهنمایی کامل و سریع برای پیدا کردن سریال مناسب در ادامه منتظرت است.

نام سریال | سال پخش | امتیاز IMDb | امتیاز Rotten Tomatoes | تم و فضای اصلی |
Planet Earth II | ۲۰۱۶ | ۹.۴ | ۱۰۰٪ | مستند طبیعت، حیاتوحش، تصویربرداری سینمایی |
Band of Brothers | ۲۰۰۱ | ۹.۴ | ۹۴٪ | جنگی تاریخی، درام واقعی، رفاقت |
Chernobyl | ۲۰۱۹ | ۹.۳ | ۹۵٪ | فاجعه تاریخی، درام واقعی، تنش روانی |
Breaking Bad | ۲۰۰۸–۲۰۱۳ | ۹.۵ | ۹۶٪ | جنایی درام، تحول شخصیتی، ضدقهرمان |
Planet Earth | ۲۰۰۶ | ۹.۴ | ۱۰۰٪ | مستند طبیعت، زیستبومها، آموزشی |
The Wire | ۲۰۰۲–۲۰۰۸ | ۹.۳ | ۹۵٪ | جنایی اجتماعی، واقعگرایی شهری |
Avatar: The Last Airbender | ۲۰۰۵–۲۰۰۸ | ۹.۳ | ۱۰۰٪ | فانتزی ماجراجویی، انیمیشن داستانمحور |
بهترین سریالهای خارجی بر اساس امتیاز
در این بخش تمرکز روی سریالهایی است که هم از نگاه مخاطبان جهانی و هم منتقدان حرفهای در بالاترین رتبهها قرار گرفتهاند. معیار معرفی آثار بر اساس امتیاز، ژانر، کیفیت ساخت، محبوبیت و ارزش تماشا خواهد بود تا کاربر بداند چرا این عناوین انتخاب شدهاند و سریع بتواند گزینه مناسبش را پیدا کند. علاوهبر اشاره کوتاه به سیستم امتیازدهی، هر سریال باید با توضیح مختصر، سال انتشار و یک ویژگی شاخص معرفی شود تا تصویر دقیقی به مخاطب بدهد. پس در ادامه برای آشنایی با سریال های برتر دنیا همراه ما باشید.
بهترینها بر اساس امتیاز IMDb
در این زیرشاخه سراغ سریالهایی میرویم که در IMDb رتبههای برتر دارند و سالهاست محبوبیتشان حفظ شده است. آثاری مثل Breaking Bad با روایت تحول شخصیتی والتر وایت، یا Band of Brothers که تجربهای واقعی و جنگی ارائه میدهد، از نمونههای ثابت این فهرست هستند. سریالهایی مثل Chernobyl با بازسازی دقیق یک فاجعه تاریخی یا Sherlock با تلفیق معما و درام مدرن هم جزو برترینهای این بخش قرار میگیرند. برای هر اثر تنها یک توضیح کوتاه درباره سبک، داستان یا دلیل محبوبیت کافی است تا کاربر تصمیم سریعتری بگیرد.
۱. Planet Earth II (2016)

خلاصه داستان:
این سریال مستند در شش قسمت، به شگفتانگیزترین زیستگاههای کره زمین سر میزند؛ از جزایر دورافتاده و کوههای پوشیده از برف تا جنگلهای بارانی، بیابانها و شهرها. روایت دیوید اتنبرو با نگاهی انسانی و علمی، زندگی حیوانات را در دل طبیعت وحشی به تصویر میکشد. هر قسمت بر یک زیستبوم متمرکز است و رفتارهای بقا، شکار، مهاجرت و تولد را با جزئیات سینمایی دنبال میکند. استفاده از فیلمبرداری هوایی، حرکت اسلو موشن و دوربینهای فوقپیشرفته باعث شده بسیاری از صحنهها برای نخستینبار در تاریخ تلویزیون ثبت شوند.
نقد و بررسی:
«Planet Earth II» نهتنها یک مستند طبیعت، بلکه یک تجربه سینمایی تمامعیار است. BBC با ترکیب فناوری 4K، صدابرداری زنده، موسیقی هماهنگ و روایت استاندارد، اثری خلق کرده که از نظر بصری با بسیاری از فیلمهای سینمایی رقابت میکند. تدوین پرریتم و روایت احساسی باعث میشود مخاطب حتی بدون علاقه به ژانر مستند نیز تحتتأثیر قرار گیرد. همچنین نگاه اخلاقی و زیستمحیطی سریال بدون شعارزدگی، اهمیت بقای حیاتوحش و تغییرات اقلیمی را به بیننده یادآوری میکند.
IMDb: 9.۴
Rotten Tomatoes: Tomatometer 100% | Audience 97%
سازندگان: تهیهکننده اجرایی: مایک گانتون | روایت: سر دیوید اتنبرو
بازیگران اصلی: (روایتمحور – بدون نقشآفرینی انسانی داستانی)
پلتفرم پخش / استودیو: BBC Earth / BBC One – قابل تماشا در Amazon Prime, Apple TV, Discovery+
سال پخش: ۲۰۱۶
زمان: ۶ قسمت – هر قسمت حدود ۵۰ دقیقه
ژانر: مستند طبیعت، حیاتوحش
محصول کشور: بریتانیا
ردهبندی سنی: TV-PG
جوایز: برنده ۲ جایزه BAFTA و چندین جایزه مستند تلویزیونی
موسیقی شاخص: ساخته هانس زیمر، جاکومو نلی و جیکوب شی
لوکیشنها: بیش از ۴۰ کشور از جمله ماداگاسکار، گالاپاگوس، هیمالیا، آمازون و دشتهای آفریقا
عناوین مشابه: Planet Earth (2006)، Blue Planet II (2017)، Our Planet (2019)
۲. Band of Brothers (2001)

خلاصه داستان:
این مینیسریال ده قسمتی داستان واقعی «ایزی کمپانی» از لشکر ۱۰۱ هوابرد ارتش آمریکا را روایت میکند؛ گروهی از سربازان نیروی ویژه که از آغاز آموزش در کمپ توکوآ تا پایان جنگ جهانی دوم همراه هم میمانند. روایت از چتربازی در نورماندی و عملیات D-Day آغاز میشود و سپس نبرد بَستون، آزادسازی اردوگاهها و ورود به آلمان نازی را دنبال میکند. هر قسمت از زاویه نگاه یکی از اعضای گروه روایت میشود و ارتباط انسانی، ترس، رفاقت و واقعیت جنگ را بهطور مستقیم نشان میدهد.
نقد و بررسی:
«Band of Brothers» بهلطف تولید مشترک استیون اسپیلبرگ و تام هنکس، یکی از واقعگرایانهترین و احساسیترین آثار جنگی تاریخ تلویزیون محسوب میشود. طراحی صحنه، گریم، لباس و بازسازی تاریخی آن بهقدری دقیق است که بسیاری از سربازان واقعی Easy Company بعد از تماشا، آن را تأیید کردهاند. بازی دمیان لوئیس، ران لیوینگستون و جمعی از بازیگران کمتر شناختهشده در آن زمان، به باورپذیری اثر کمک کرده است. سریال با تمرکز بر رفاقت، ازخودگذشتگی و تأثیر روانی جنگ، فراتر از یک روایت نظامی عمل میکند و هنوز هم معیار مقایسه آثار جنگی است. همچنین برخی این سریال را به عنوان بهترین سریال جهان به دیگران معرفی میکنند و حتما توصیه می شود که این سریال در سبک جهانی را مشاهده نمایید.
IMDb: 9.۴
Rotten Tomatoes: Tomatometer 94% | Audience 97%
سازندگان: تهیهکنندگان اجرایی: تام هنکس، استیون اسپیلبرگ | نویسندگان: اریک یندرسن، تام هانکس و دیگران
بازیگران اصلی: دمیان لوئیس، ران لیوینگستون، اسکات گرایمز، مایکل فاسبنڈر، دیوید شوفیلد
پلتفرم پخش / استودیو: HBO – قابل تماشا در Max ،Apple TV ،Amazon Prime
سال پخش: ۲۰۰۱
زمان: ۱۰ قسمت – هر قسمت حدود ۶۰ دقیقه
ژانر: درام تاریخی، جنگی، زندگینامهای
محصول کشور: ایالات متحده آمریکا – بریتانیا
ردهبندی سنی: TV-MA
جوایز: برنده ۷ جایزه امی و یک گلدن گلوب بهترین مینیسریال
موفقیت تجاری: یکی از پرهزینهترین و پربینندهترین مینیسریالهای تاریخ HBO
موسیقی شاخص: ساخته مایکل کیمن
لوکیشنها: عمدتاً فیلمبرداری در بریتانیا، از جمله هرتفوردشایر
عناوین مشابه: The Pacific (2010)، Generation Kill (2008)، Saving Private Ryan (1998)
۳. Chernobyl (2019)

خلاصه داستان:
این مینیسریال پنج قسمتی، بازسازی دقیق فاجعه انفجار رآکتور شماره ۴ نیروگاه هستهای چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ است. داستان از لحظه انفجار آغاز میشود و همزمان با تلاش آتشنشانها، مهندسان و دانشمندان برای کنترل بحران ادامه پیدا میکند. تمرکز روایت روی والری لگاسوف، دانشمند ارشد شوروی است که وظیفه بررسی و گزارش حادثه را برعهده دارد. در کنار او چهرههایی از دولت، ارتش و مردم عادی نشان داده میشوند تا ابعاد انسانی، علمی و سیاسی این تراژدی به تصویر کشیده شود. سریال از زاویهای واقعگرایانه نشان میدهد چگونه پنهانکاری و سلسلهمراتب دولتی، بحران را تشدید کرد.
نقد و بررسی:
«Chernobyl» با ترکیب روایت مستندگونه، طراحی صحنه دقیق و فیلمبرداری سنگین، فضای رعبآور و اضطرابآلودی را ایجاد میکند که بیننده را از ابتدا درگیر میسازد. بازی قدرتمند جرد هریس، استلان اسکاشگارد و امیلی واتسون باعث شده روابط انسانی در دل این فاجعه ملموستر شود. دقت در جزئیات علمی، گریم بازماندگان، بازسازی محیط شوروی دهه هشتاد و موسیقی محیطی هیلدور گودنادوتیر همگی از نقاط قوت اثر هستند. سریال بدون اغراق، هزینه انسانی یک اشتباه مهندسی و سیاسی را نمایش میدهد و همین صداقت باعث تحسین گسترده منتقدان و مخاطبان شد.
IMDb: 9.۳
Rotten Tomatoes: Tomatometer 95% | Audience 95%
سازندگان: خالق و نویسنده: کریگ مزین | کارگردان: یوهان رنک
بازیگران اصلی: جرد هریس، استلان اسکاشگارد، امیلی واتسون، جسی باکلی، پل ریتر
پلتفرم پخش / استودیو: HBO – قابل تماشا در Max ،Apple TV ،Amazon Prime
سال پخش: ۲۰۱۹
زمان: ۵ قسمت – هر قسمت حدود ۶۰ دقیقه
ژانر: درام تاریخی، تریلر واقعی، فاجعه انسانی
محصول کشور: ایالات متحده آمریکا – بریتانیا
ردهبندی سنی: TV-MA
جوایز: برنده ۱۰ جایزه امی، گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد و کارگردانی
موسیقی شاخص: هیلدور گودنادوتیر (برنده اسکار برای Joker)
لوکیشنها: لیتوانی، اوکراین، صربستان
عناوین مشابه: When They See Us (2019)، The Looming Tower (2018)، Threads (1984)
۴. Breaking Bad (2008–۲۰۱۳)

خلاصه داستان:
این سریال داستان والتر وایت، معلم شیمی دبیرستان در آلبوکرکی نیومکزیکو را دنبال میکند که پس از تشخیص سرطان ریه، تصمیم میگیرد برای تأمین آینده خانوادهاش وارد تولید مواد مخدر شود. او با همکاری شاگرد سابقش، جسی پینکمن، شروع به ساخت متآمفتامین با خلوص بالا میکند. والتر که در ابتدا مردی آرام و قانونمند است، بهتدریج وارد دنیای جرم، خشونت و قدرت میشود و هویت جدیدی با نام «هایزنبرگ» پیدا میکند. همزمان، همسرش اسکایلر، برادرزنش هنک (افسر DEA) و افراد خلافکار، هر یک نقش مهمی در گرهخوردن داستان ایفا میکنند.
نقد و بررسی:
«Breaking Bad» یکی از تحسینشدهترین سریالهای تاریخ تلویزیون است که با شخصیتپردازی عمیق، داستانسرایی تدریجی و بازی ماندگار برایان کرانستون و آرون پال، استاندارد جدیدی در ژانر درام و جنایی ایجاد کرد. تحول شخصیتی والتر وایت از یک معلم خجالتی به یک خلافکار قدرتمند، قلب روایت است و مخاطب را درگیر تضاد اخلاقی او میکند. فیلمبرداری سینمایی، استفاده از لوکیشنهای واقعی، دیالوگهای حسابشده و ریتم دقیق، باعث شده پایان سریال بهعنوان یکی از بهترین فینالهای تلویزیون شناخته شود. به عقیده بسیاری این سریال به عنوان بهترین سریال خارجی در نظر گرفته می شود.
IMDb: 9.۵
Rotten Tomatoes: Tomatometer 96% | Audience 97%
سازندگان: خالق و نویسنده: وینس گیلیگان
بازیگران اصلی: برایان کرانستون، آرون پال، آنا گان، دین نوریس، باب ادنکرک
پلتفرم پخش / استودیو: AMC – قابل تماشا در Netflix ،Amazon Prime ،Apple TV
سال پخش: ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳
زمان: ۵ فصل – مجموعاً ۶۲ قسمت (هر قسمت حدود ۴۷ دقیقه)
ژانر: درام جنایی، تریلر شخصیتمحور
محصول کشور: ایالات متحده آمریکا
ردهبندی سنی: TV-MA
جوایز: برنده ۱۶ جایزه امی و دو گلدن گلوب | بازی برایان کرانستون چندین بار تقدیر شد
موسیقی شاخص: دیو پورتر
لوکیشنها: آلبوکرکی، نیومکزیکو
عناوین مشابه: Better Call Saul (2015)، Ozark (2017)، Narcos (2015)
۵. Planet Earth (2006)

خلاصه داستان:
این سری مستند ۱۱ قسمتی اولین پروژه عظیم BBC برای ثبت جلوههای ناشناخته طبیعت با فناوری HD بود. روایت با صدای سر دیوید اَتنبرو، سفری جهانی از کوهستانهای یخزده و جنگلهای استوایی تا بیابانها، غارها، اقیانوسها و دشتهای ناشناخته را دنبال میکند. هر قسمت بر یک زیستبوم متمرکز است و رفتار شکار، مهاجرت، تولیدمثل، استتار و بقا را با جزئیاتی نشان میدهد که پیش از این دیده نشده بود. استفاده از هلیکوپتر، دوربینهای فوقتلهفوتو و لنزهای ماکرو باعث ثبت صحنههایی شد که تا سالها مثالزدنی ماند.
نقد و بررسی:
«Planet Earth» نقطه عطفی در تاریخ مستندهای طبیعت است و با ترکیب روایت شاعرانه، موسیقی ارکسترال و دقت علمی، توانست میلیونها مخاطب را جذب کند. مقیاس تولید، تنوع جغرافیایی و کیفیت تصویر در زمان پخش انقلابی محسوب میشد. این سریال نگاه انسان به محیطزیست را تغییر داد و الهامبخش پروژههای بزرگی مثل Blue Planet و Our Planet شد. تدوین و ریتم روایی آن بهگونهای است که بیننده در هر قسمت احساس تماشای یک فیلم سینمایی متفاوت دارد. تأثیرگذاری احساسی و تصویری آن باعث شد هم منتقدان و هم عموم تماشاگران آن را یکی از بهترین مستندهای تاریخ بدانند.
IMDb: 9.۴
Rotten Tomatoes: Tomatometer 100% | Audience 92%
سازندگان: تهیهکننده اجرایی: آلاستر فوترگیل | روایت: دیوید اتنبرو
بازیگران اصلی: (روایتمحور – بدون بازیگر داستانی)
پلتفرم پخش / استودیو: BBC One – قابل تماشا در Amazon Prime ،Apple TV ،Discovery+
سال پخش: ۲۰۰۶
زمان: ۱۱ قسمت – هر قسمت حدود ۵۰ دقیقه
ژانر: مستند طبیعت و حیاتوحش
محصول کشور: بریتانیا
ردهبندی سنی: TV-G
جوایز: برنده جایزه امی بهترین مستند سینمایی / تلویزیونی و چند BAFTA
موسیقی شاخص: جورج فنتون
لوکیشنها: بیش از ۶۰ کشور شامل قطب جنوب، آمازون، صحرای آفریقا، آسیا و استرالیا
عناوین مشابه: Planet Earth II (2016)، Blue Planet (2001)، Our Planet (2019)
۶. The Wire (2002–۲۰۰۸)

خلاصه داستان:
این سریال در شهر بالتیمور جریان دارد و با نگاهی واقعگرایانه، ارتباط بین پلیس، قاچاقچیان مواد مخدر، نظام آموزشی، رسانهها و سیاستمداران را روایت میکند. داستان از تلاش واحدی از پلیس برای نفوذ به ساختار قاچاق مواد مخدر آغاز میشود، اما بهمرور ابعاد اجتماعی و سیستماتیک فساد، فقر و ناکارآمدی شهری نمایان میشود. هر فصل به یک لایه جدید از شهر میپردازد و نشان میدهد چگونه هر سیستم، دیگری را تغذیه یا تخریب میکند. برخلاف سریالهای پلیسی رایج، در «The Wire» خبری از قهرمانسازی نیست و همه شخصیتها خاکستری و باورپذیر نوشته شدهاند.
نقد و بررسی:
«The Wire» توسط بسیاری از منتقدان بهعنوان واقعگرایانهترین سریال تاریخ تلویزیون آمریکا توصیف شده است. نویسندگی دقیق دیوید سایمون، زبان مستندگونه و بازیهای طبیعی، باعث شده روایت بهشدت واقعی جلوه کند. این سریال بهجای تمرکز بر هیجان یا تعقیبوگریز، ساختارهای معیوب شهری، مهاجرت، فقر و خشونت سیستماتیک را بررسی میکند. شخصیتهایی مثل استرینگر بل، مکنالتی، بابلز و عمر لیتل از ماندگارترین کاراکترهای تلویزیون محسوب میشوند. با اینکه هنگام پخش امتیاز بالای مردمی نداشت، در سالهای بعد جایگاه آن بهعنوان یکی از برترین سریالهای قرن تثبیت شد.
IMDb: 9.۳
Rotten Tomatoes: Tomatometer 95% | Audience 96%
سازندگان: خالق و نویسنده: دیوید سایمون
بازیگران اصلی: دومینیک وِست، ادریس البا، مایکل کی. ویلیامز، ویندل پِیرس، سونیا سون
پلتفرم پخش / استودیو: HBO – قابل تماشا در Max ،Amazon Prime ،Apple TV
سال پخش: ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸
زمان: ۵ فصل – مجموعاً ۶۰ قسمت (هر قسمت حدود ۵۵ دقیقه)
ژانر: درام جنایی، اجتماعی، نئورئالیستی
محصول کشور: ایالات متحده آمریکا
ردهبندی سنی: TV-MA
جوایز: برنده TCA Award و AFI Award | تحسین گسترده منتقدان
موسیقی شاخص: تیتراژ آغازین با قطعه «Way Down in the Hole»
لوکیشنها: بالتیمور، مریلند
عناوین مشابه: The Sopranos (1999)، Oz (1997)، Snowfall (2017)
۷. Avatar: The Last Airbender (2005–۲۰۰۸)
![]()
خلاصه داستان:
ماجرا در دنیایی خیالی روایت میشود که مردم آن توانایی کنترل یکی از چهار عنصر آب، خاک، آتش یا هوا را دارند. تنها فردی که میتواند هر چهار عنصر را مهار کند، «Avatar» است؛ کسی که تعادل را بین ملتها برقرار میکند. داستان با آنگ، آخرین بازمانده مردم بادافزار و آواتار گمشده، آغاز میشود که پس از صدسال از دل یخ بیرون میآید. او همراه با کاتارا و سوکا سفری را برای یادگیری سه عنصر باقیمانده و مقابله با امپراتوری آتش آغاز میکند. در طول مسیر، فیلم به مسائل هویت، دوستی، جنگ، قدرت و مسئولیت میپردازد.
نقد و بررسی:
«Avatar: The Last Airbender» با وجود اینکه یک سریال انیمیشنی محسوب میشود، از نظر کیفیت داستانگویی، شخصیتپردازی و جهانسازی با آثار لایو-اکشن برتر رقابت میکند. ترکیب فلسفه شرقی، طنز هوشمندانه، درام انسانی و اکشن دیدنی باعث شده مخاطبان کودک و بزرگسال هر دو آن را دوست داشته باشند. سیر تحول آنگ، زوکو و سایر شخصیتها با دقت کمنظیری نوشته شده و پیامهای ضدجنگ و اخلاقی بدون شعارزدگی منتقل میشود. طراحی بصری، موسیقی اورجینال و روایت فصلبندیشده باعث شده سریال حتی پس از دو دهه همچنان محبوب و قابل بازبینی باشد.
IMDb: 9.۳
Rotten Tomatoes: Tomatometer 100% | Audience 98%
سازندگان: خالقان: مایکل دنتی دیمارتینو و برایان کونیِتسکو
بازیگران اصلی (صداپیشهها): زک تایلر، می ویتمن، دانته باسکو، جک دِسِنا، دی بردلی بیکر
پلتفرم پخش / استودیو: Nickelodeon Animation – قابل تماشا در Netflix ،Paramount+ ،Amazon Prime
سال پخش: ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸
زمان: ۳ فصل – مجموعاً ۶۱ قسمت (هر قسمت حدود ۲۳ دقیقه)
ژانر: انیمیشن ماجراجویی، فانتزی، اکشن درام
محصول کشور: ایالات متحده آمریکا
ردهبندی سنی: TV-Y7
جوایز: برنده Annie Awards، Primetime Emmy و Peabody Award
موسیقی شاخص: جرمی زوکرمن و بنجامین وین
لوکیشنها (جهان داستانی): قبایل آب، پادشاهی خاک، ملت آتش، سرزمینهای هوایی
عناوین مشابه: The Legend of Korra (2012)، Samurai Jack (2001)، Arcane (2021)
برترینها بر اساس Rotten Tomatoes

در این قسمت سریالهایی معرفی میشوند که از نگاه منتقدان حرفهای در Rotten Tomatoes بیشترین درصد رضایت را کسب کردهاند. آثاری مانند Fleabag با امتیاز کامل و روایت خاص، یا The Wire که از نظر نقد اجتماعی و شخصیتپردازی تحسین شده، در این فهرست قرار میگیرند. Succession با قصهای خانوادگی و سیاسی و Better Call Saul بهعنوان اسپینآفی موفق که حتی از سریال مادر تحسین بیشتری گرفته، از نمونههای مهم این بخش هستند. در معرفی هر سریال تنها یک اشاره کوتاه به سال تولید، فضای کلی یا وجه تمایز کافی است تا دلیل حضورش در فهرست روشن باشد.
Fleabag (۲۰۱۶–۲۰۱۹) – امتیاز ۱۰۰٪
این سریال با روایت مستقیم شخصیت اصلی با بیننده، مرز میان داستان و واقعیت را میشکند و طنزی تلخ را در دل آسیبهای روحی، روابط خانوادگی پیچیده و مسائل عاطفی مدرن روایت میکند. فلوباگ نه قهرمان است و نه ضدقهرمان؛ زنی عادی با اشتباهات، میل، خشم و بحرانهای ناگفته که خود را پشت شوخی پنهان میکند. سریال با دیالوگهای هوشمندانه، سکوتهای معنادار، ریتم تند و بازی درخشان فیبی والر-بریج، زندگی فردی را نشان میدهد که در کشمکش میان عشق، تنهایی و گریز از احساس گناه دستوپا میزند. ترکیب طنز بریتانیایی، واقعگرایی تلخ و ساختار کوتاه اما عمیق، باعث شده این اثر تأثیری ماندگار بر مخاطب بگذارد.
Breaking Bad (۲۰۰۸–۲۰۱۳) – امتیاز ۹۶٪
داستان تحول تدریجی یک معلم شیمی آرام و شکستخورده به چهرهای مرموز و بیرحم، در بستری از واقعیت تلخ اجتماعی روایت میشود. سریال با تکیه بر شخصیتپردازی عمیق، تعلیق تدریجی و تضادهای اخلاقی، مخاطب را به دنیایی میبرد که در آن بقا، قدرت و فروپاشی انسانی بههم گره خوردهاند. مسیر سقوط یا بیداری والتر وایت، رابطه پرتنش او با جسی پینکمن، و درگیریهای خانوادگی و جنایی، بدون اغراق و با ظرافتی سینمایی پیش میروند. تصویرپردازی بصری دقیق، دیالوگهای حسابشده و اوجگیری تنش در هر فصل باعث شده روایت مثل یک زنجیره بیوقفه از تصمیمهای خطرناک عمل کند.
Chernobyl (۲۰۱۹) – امتیاز ۹۵٪
این سریال فاجعه را نه فقط از زاویه انفجار هستهای، بلکه از چشم انسانهایی روایت میکند که میان حقیقت و دستور، مرگ و وظیفه، سکوت و افشاگری گرفتار شدهاند. تمرکز داستان بر بیاعتمادی، دروغ سازمانیافته و فروریختن یک ساختار سیاسی است که نمیخواهد اعتراف کند واقعیت از کنترل خارج شده است. طراحی صحنههای سرد، چهرههای فرسوده و روایت نزدیک از ترس نامرئی، احساس اضطراب و بیپناهی را به مخاطب منتقل میکند. سریال نشان میدهد فاجعه تنها انفجار نیست، بلکه پیامد زنجیرهای از انکار، بیمسئولیتی و تصمیمهای دیرهنگام است.

Better Call Saul (۲۰۱۵–۲۰۲۲) – امتیاز ۹۸٪
این سریال با تمرکز بر گذشته و سقوط تدریجی جیمی مکگیل، چهرهای انسانی و چندلایه از مسیری نشان میدهد که به خلق شخصیتی بهنام سال گودمن ختم میشود. روایت آرام اما دقیق، رابطههای پیچیده و کشمکش میان قانون، جاهطلبی و هویت فردی را پررنگ میکند. شخصیتها خاکستریاند و هر انتخاب پیامدی دارد که آهسته اما عمیق اثر میگذارد. طراحی بصری مینیمال، فضاسازی صامت و توجه به جزئیات رفتاری باعث شده جهان سریال مستقل از اثر اصلی شکل بگیرد. این روایت جای گلوله و تعقیب را با تنشهای روانی و سقوط اخلاقی جایگزین میکند.
The Last Dance (۲۰۲۰) – امتیاز ۹۷٪
این مستند-سریال با محوریت مایکل جردن و تیم شیکاگو بولز، به پشتصحنه جاهطلبی، رقابت، شهرت و فشار روانی در اوج دنیای ورزش میپردازد. ساختار روایی آن میان زمان حال و گذشته حرکت میکند و بهجای تصویر قهرمانی دستنیافتنی، انسانی با اراده، خشم، خستگی و وسواس موفقیت را نشان میدهد. تصاویر آرشیوی کمیاب، گفتگوهای صریح و تدوین پرانرژی، تجربهای میسازند که حتی برای مخاطبین غیرورزشی هم جذاب است. این اثر نشان میدهد پیروزی تنها در زمین بازی شکل نمیگیرد، بلکه حاصل انزوا، کشمکش و فشار مداوم است.
Succession (۲۰۱۸–۲۰۲۳) – امتیاز ۹۵٪
در این سریال، قدرت نه در قالب جنگ و سیاست، بلکه درون یک خانواده ثروتمند و ازهمگسیخته روایت میشود. تضاد میان فرزندان و پدری سرد و سلطهگر، فضایی میسازد که در آن عشق، خیانت، نخوت و جاهطلبی همزمان حضور دارند. گفتوگوهای تیز، سکوتهای معنادار و لحظههای تحقیر یا چاپلوسی، چرخش قدرت را واقعی نشان میدهند. سریال بدون قضاوت مستقیم، روابط مسموم، رسانهمحوری و فروپاشی عاطفی را در دل ساختاری اقتصادی و سیاسی به تصویر میکشد؛ جایی که رقابت خانوادگی از هر دشمنی خارجی خطرناکتر است.
The Wire (۲۰۰۲–۲۰۰۸) – امتیاز ۹۵٪
روایت در این سریال نه بر قهرمان یا مجرم، بلکه بر سیستمی بنا شده که همه را در خود میبلعد و شکل میدهد. داستان شهر بالتیمور در قالب پلیس، مدارس، رسانه، دادگاه و خیابان روایت میشود و هر فصل لایهای تازه از فساد، فقر و زیست اجتماعی را آشکار میکند. زبان واقعگرایانه، شخصیتهای خاکستری و روایت تدریجی، تماشاگر را در موقعیتی قرار میدهد که نمیتواند راحت قضاوت کند. هیچ شخصیت کاملاً منفی یا مثبت نیست و همین انسانیبودن، اثر را ماندگار کرده است. این سریال نشان میدهد مشکل در فرد نیست، بلکه در ساختاری است که بازتولید میشود.

بهترین سریالهای خارجی مناسب خانواده
در این بخش سراغ سریالهایی میرویم که تماشای آنها در کنار اعضای خانواده بدون استرس و محدودیت ممکن است. محور اصلی این عناوین رابطه انسانی، طنز سالم، ماجراجویی سبک و روایت امن است و از نمایش خشونت، محتوای نامناسب یا فضای تیره پرهیز میکنند. آثاری مثل Anne with an E، Modern Family، Once Upon a Time و فصلهای ابتدایی Stranger Things نمونههای شاخص این گروهاند. این سریالها هم سرگرمکنندهاند، هم ارزشمحور و برای نوجوان و بزرگسال قابلتماشا هستند.
Anne with an E (2017–۲۰۱۹)
داستان دختری یتیم و خیالپرداز که به اشتباه به سرپرستی یک خواهر و برادر سالخورده در جزیرهای آرام پذیرفته میشود. سریال بر خانواده، رشد شخصیتی، دوستی و امید تمرکز دارد و هیچ محتوای خشن یا نامناسبی ندارد.
Modern Family (2009–۲۰۲۰)
روایتی طنز و صمیمی از سه خانواده با سبکهای متفاوت. محور داستان روابط خانوادگی، تربیت فرزند و چالشهای روزمره است و فضای کلی اثر شاد، امن و سرگرمکننده است.
A Series of Unfortunate Events (2017–۲۰۱۹)
ماجرای سه خواهر و برادر که درگیر سرپرستی مردی سودجو میشوند اما داستان با طنز تصویری، فانتزی و بدون خشونت واقعی پیش میرود. فضایش ماجراجویانه است و قابلتماشا برای نوجوان و بزرگسال.

Once Upon a Time (2011–۲۰۱۸)
شخصیتهای قصههای کلاسیک مانند سفیدبرفی، رابینهود و کاپیتان هوک در دنیای مدرن روایت میشوند. فضای جادویی، ماجراجویی و خانوادگی دارد و از نمایش صحنههای سنگین پرهیز میکند.
Gilmore Girls (2000–۲۰۰۷)
روایت زندگی یک مادر جوان و دختر نوجوانش در شهری کوچک. لحن داستان احساسی، دیالوگمحور و روزمره است و تمرکز روی رابطه خانوادگی، تحصیل و دوستیهاست.
Stranger Things – فصلهای اولیه (۲۰۱۶–۲۰۱۷)
گروهی از نوجوانان با اتفاقات ماورایی در یک شهر کوچک روبهرو میشوند. فضای داستان بیشتر ماجراجویی، علمیتخیلی و احساسی است و در فصلهای اول خشونت یا محتوای آزاردهنده جدی دیده نمیشود.
Heartstopper (2022–)
روایتی ملایم از رابطه دو نوجوان در مدرسه، همراه با موضوعاتی مثل دوستی، پذیرش، خانواده و هویت شخصی. سریال لحن آرام و انسانی دارد و از نظر احساسی و بصری امن محسوب میشود.
راهنمای انتخاب سریع سریال خارجی بر اساس سلیقه
اگر عاشق تعلیق و غافلگیری هستی:
Dark و Stranger Things بهترین گزینهها هستند. هر دو با فضای مرموز، کشمکش ذهنی و پیچشهای داستانی تو را تا آخرین قسمت در حالت حدس و تردید نگه میدارند.
اگر تریلر جنایی و معمای واقعی دوست داری:
Mindhunter و True Detective انتخابهای تو هستند. یکی براساس پروندههای قاتلان زنجیرهای ساخته شده و دیگری با روایتی پیچیده و پرابهام ذهن مخاطب را درگیر میکند.
اگر دنبال اکشن پرتنش و هیجان بدون توقفی:
۲۴ بهترین گزینه است؛ با تعلیق لحظهبهلحظه، ریتم سریع و صحنههایی که هم هیجان دارند و هم ضربان قلب را بالا میبرند.
اگر سریال احساسی و خانوادگی میخواهی:
Anne with an E و Gilmore Girls روی رابطههای عاطفی و خانوادگی تمرکز دارند و بدون خشونت یا صحنه سنگین، مخاطب را درگیر میکنند.
اگر دنبال درام عاشقانه با داستان انسانی هستی:
This Is Us و Heartstopper هر دو قصههایی آرام، احساسی و تأثیرگذار دارند که فضای خانوادگی و ملایمشان آنها را امن و قابل تماشا کرده است.
اگر داستانهای پرجزئیات با حالوهوای تاریخی یا کلاسیک میپسندی:
The Crown فضای سلطنتی بریتانیا را با جزئیات تاریخی و روابط پیچیده به تصویر میکشد؛ مناسب کسانی که روایت دقیق و تصویرسازی باشکوه دوست دارند.
اگر سریالی میخواهی که بعد از تماشا ذهن تو را درگیر معنا و تفسیر کند:
Westworld و Black Mirror انتخابهای فکر برانگیزند. روایت چندلایه دارند و پایانبندی هر قسمت تو را وادار به تحلیل و بازخوانی میکند.

چرا سریالهای خارجی محبوباند؟
سریالهای خارجی فقط برای پر کردن زمان ساخته نمیشوند؛ ترکیبی از روایت قوی، شخصیتپردازی دقیق، تولید حرفهای و تنوع ژانریاند که هم مخاطب عادی را جذب میکنند و هم نظر منتقدان را جلب میکنند. برخلاف بسیاری از تولیدات تکراری و فرمولی، این آثار با داستانگویی چندلایه، فضاهای واقعگرایانه و استانداردهای سینمایی، تجربهای متفاوت و ماندگار ارائه میدهند. از درام و جنایی گرفته تا فانتزی، تاریخی، معمایی، عاشقانه یا کمدی، هر سلیقهای در میان سریالهای خارجی انتخابی مخصوص خودش دارد.
مهمترین دلایل محبوبیت سریالهای خارجی:
۱. روایتهای واقعی و باورپذیر
داستانها اغلب بر پایه تجربههای انسانی، چالشهای اجتماعی و موقعیتهای ملموس ساخته میشوند، حتی اگر ژانر فانتزی یا علمیتخیلی باشد.
۲. شخصیتهای چندبُعدی و غیرکلیشهای
بهجای قهرمان و ضدقهرمان ساده، شخصیتها خاکستریاند، اشتباه میکنند، تصمیم میگیرند و تغییر میکنند.
۳. ترکیب احساس، تنش و درام انسانی
در یک روایت میشود عشق، طنز، بحران، هیجان، ترس یا شوک را همزمان تجربه کرد؛ مخاطب فقط تماشا نمیکند، همراه میشود.
۴. پایانهای پیشبینیناپذیر و روایت غیرخطی
غافلگیری و خلاقیت در روایت باعث میشود تا قسمت آخر مطمئن نباشی مسیر داستان به کجا میرسد.
۵. تنوع ژانری برای همه سلیقهها
درام خانوادگی، فانتزی، جنایی، معمایی، تاریخی، تریلر، عاشقانه، مستند-داستانی، کمدی و حتی انیمیشن بزرگسال.
۶. استانداردهای حرفهای در تولید
بازیگری قوی، کارگردانی دقیق، فیلمبرداری سینمایی، موسیقی تأثیرگذار و تدوین حسابشده حتی در سریالهای کمبودجه دیده میشود.
۷. پرداختن به موضوعات انسانی و اجتماعی
روابط خانوادگی، عدالت، طبقات اجتماعی، تنهایی، هویت، امید، انتخاب و پیامد در دل روایتها جریان دارند.

جمعبندی
تماشای سریال خارجی فقط وقتگذرانی نیست؛ فرصتی است برای غرقشدن در روایتهایی که از نظر کیفیت، تنوع و تأثیرگذاری در بالاترین سطح جهانی قرار دارند. چه دنبال سرگرمی خانوادگی باشی، چه هیجان، تعلیق، درام یا سریال کوتاه و جمعوجور، در میان آثار معرفیشده انتخاب مناسب پیدا میشود. در این نوشته به معرفی بهترین سریال های خارجی پرداخته ایم و امیدواریم که برای شما مفید واقع شده باشد. حالا نوبت توست؛ اگر سریالی میشناسی که باید در این فهرست باشد یا تجربه خاصی از دیدن یکی از این آثار داری، در ادامه مطرح کن تا بقیه هم از پیشنهادت استفاده کنند.
سوالات متداول
۱. از کجا بفهمم یک سریال خارجی مناسب خانواده است؟
به ردهبندی سنی (TV-PG یا TV-14)، میزان خشونت، زبان، فضای کلی داستان و پلتفرم پخش توجه کن. سریالهایی مثل Anne with an E، Modern Family یا Gilmore Girls انتخابهای امن هستند.
۲. سریالهای کوتاه و جمعوجور برای شروع کداماند؟
اگر حوصله فصلهای طولانی نداری، مینیسریالهایی مثل Chernobyl، The Queen’s Gambit، When They See Us یا Sherlock بهترین گزینهاند.
۳. برای علاقهمندان به معما و تعلیق چه سریالهایی پیشنهاد میشود؟
True Detective، Dark، Mindhunter و Sherlock جزو آثار پرتعلیق و داستانمحور هستند که ذهن مخاطب را درگیر میکنند.