خبرها و رویدادهای سینمایی ایران و جهان

تالار قاتلان اندیشه‌

روزی که سیدرضا میرکریمی از دنیا برود…!

بله… دنیا یا بهتر است بگوییم مرگ؛ با هیچ‌کسی تعارف ندارد…

دنیا یا بهتر است بگوییم مرگ؛ با هیچکسی تعارف ندارد.

روزی هم ما می‌رویم، روزی هم بالاخره سیدرضا میرکریمی به دیار عاشقان می‌پیوندد. برای او آرزوی طول عمر و سلامتی داریم اما تعارف الکی نکنیم، با هر درجه از سلامتی هم، همه می‌روند…

سکانس یک | یک پست اعتراضی با آرامش

میرکریمی در صفحه‌ی مجازی خود نسبت به نوع اکران فیلم جدیدش اعتراض داشت. و در نوشته‌هایش به هیچ فیلمی حمله‌ای نکرد و فقط یک اعتراض ساده کرد…همین…!

 

سکانس دو | ادبیات جدید در برخی رسانه‌ها

بعد از این پست، برخی رسانه‌ها از ادبیاتی استفاده کردند که میان دوستان باهم به شوخی می‌گوییم و اصطلاحا غیرقابل پخش جلوی خانواده است. [مانند رسانه‌ای که خودش را با منطق ریاضی جدید، قدیمی‌ترین رسانه سینمایی ایران(!) می‌داند.]

عده‌ای هم تا به حال در عمرشان به هیچ جا نرسیده‌اند، بادی وزیده است و سمتی گرفته‌اند و پولی به دستشان آمده (حالا نمی‌گوییم این پول را باج گرفته‌اند از صاحبان فیلم‌ رکوردشکن یا پرتقال‌های باغ را فروخته‌اند!)، این پول را می‌دهند به همین آدم‌های پولکی که علیه هرکسی که به آن‌ها (صاحب‌شان!) انتقاد دارد، بنویسند و او را بکوبند.

آدم‌های پولکی خیلی زیاد هستند. بعضی خودشان را حتی به پلو با ماهیچه هم می‌فروشند. بعضی‌ها هم حتی با کباب غاز، خودفروشی می‌کنند و… [ اهالی سینما می‌دانند، ما هم می‌دانیم…و الان می‌دانیم بی‌ارزشی قلم،منتقد و برخی آدم‌ها را… «همه می‌دانند»]

 

سکانس سه | حمایت فارابی از فیلم «نگهبان شب»

اخیرا به بنیاد فارابی انتقادهای زیادی وارد است که چرا از فلان فیلم حمایت کردید و چرا از فلان فیلمساز حمایت نمی‌کنید….در هر صورت چه در دوره‌های قبل، چه در دوره‌ی جدید فارابی از هرکی حمایت کند، می‌گویند چرا کردی و اگر فیلمسازی هم فیلم‌اش محصول فارابی نباشد، می‌گویند چرا فارابی این فیلم را نساخته و این دیگر یک بازی لوس میان رسانه‌ها و جنگ آدم‌ها شده است. البته نسبت به فارابی انتقادات مدیریتی وارد است و کسی منکر آن نیست، چه در دوره‌های قبل و چه در دوره‌ی جدید.

فیلم «نگهبان شب» را دیده‌اید؟ فیلمی‌ست یک‌دست و درباره انسانیت…این که چرا قرار نیست چنین فیلمی (که انسان و انسانیت و زیست انسان موضوعش است) دیده شود. و مشکلش، نه شمارش صفر و رقم فروش، که فقط برخورداری از «سانس برای دیده شدن» است و بس.

و سوال بعد این که اصلا برای مردم حوصله‌ای برای فکر کردن گذاشته‌اند؟

این‌که فیلم‌هایی صرفا برای خندیدن ساخته می‌شود و سینما (به بهانه بازگشت رونق بعد از سال‌های کرونا) بشود محلی برای شوخی‌ و «فیلم‌های حرفه‌ای اینستاگرامی!» با بازیگران مطرح، خوشحالی دارد؟

ما هم خدا را شکر می‌کنیم که این فیلم‌ها می‌فروشد از این بابت که سینمادارها ورشکسته نمی‌شوند اما ماهیت سینما چه؟ ماهیت سینما ورشکسته نشده است؟

و حال که فارابی از فیلمی با موضوعی انسانی حمایت کرده، اتفاقا در این مورد خیلی جرات به خرج داده است وگرنه چه کسی الان دنبال فکر کردن است؟

پ.ن: فارابی از فیلمسازی هم حمایت کرده که اگر حمایت نمی‌کرد از او، باز هم مورد انتقاد بعضی‌ها بود که چرا میرکریمی را رها کرده‌اید…!

سکانس آخر | روزی که رضا میرکریمی پس از عمری طولانی از دنیا می‌رود

فیلمسازی که دغدغه‌اش انسان و انسانیت بود درگذشت.

فیلمساز مهمی را از دست داده‌ایم.

کاش وقتی زنده بود، از این جنس فیلمسازها حمایت بیشتری می‌شد.

کاش وقتی میرکریمی زنده بود، دلسردش نمی‌کردند.

خیلی دور، خیلی نزدیک، میرکریمی از بینمان رفت…تا برای آن دنیا روایتی از دور و نزدیک بسازد…

لحظه‌های شیرین یک حبه قند و خانواده‌ ایرانی در کنار یکدیگر، دیگر تکرار نخواهد شد…

زیر نور ماه، رضامیرکریمی درگذشت…

اینجا چراغی روشن است…این بار چراغ عزای میرکریمی

به همین سادگی یکی از کارگردانان خوش فکر را از دست دادیم…کسی که شاید می‌توانست بر اندیشه‌هایش بماند و بیشتر و بیشتر فیلم بسازد و امضای خود را داشته باشد…

و

چرا از میرکریمی حمایت نشد.

پیام تسلیت همین خبرنگاران پولی

پیام تسلیت همین مدیران پول خرج کن

پیام تسلیت کاسبانی که وارد سینما شدند

پیام تسلیت وزیر و وزرا

پیام تسلیت

پیام تسلیت

پیام تسلیت

لیست پربازدیدترین مطلب تمام سایت‌ها: سیدرضا میرکریمی درگذشت…

ما آدم‌ها مهارت ویژه‌ای در سرکوب کردن آدم‌ها داریم، همین شماهایی که از ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، امیر نادری، داریوش مهرجویی و … کیومرث پوراحمد می‌گویید، خودتان قاتل آن‌ها هستید.

ضربه‌ی آخر را محکم‌تر بزنید به میرکریمی…او هنوز زنده است…

روحش شاد و یادش گرامی

 

 

راستی میرکریمی فقط در چینش اکران فیلم‌ها اعتراض کرد…فیلمی ساخت که مخاطب بعد از تماشای فیلم فکر کند…همین!

ولی شماها ضربه‌ی آخر را محکم‌تر بزنید…او هنوز نفس می‌کشد…