از هر زاویهای که نگاه کنیم سال ۱۴۰۱ سالی عجیب و پر از اتفاقات غیرقابل پیشبینی برای سینمای ایران بود. سینمایی که تازه میخواست از زیر آوار سنگین کرونا بیرون بیاید و قد راست کند اما دچار چنان زلزلههایی شد که بار دیگر تا مرز کما پیش رفت.
هر چند به استناد آمار مجموع فروش فیلمهای اکران شده در سینما چیزی در حدود دو برابر سال قبل بود اما التهابات و بحرانهای اجتماعی بهویژه در نیمه دوم سال هم چرخه اکران و هم چرخه تولید در سینمای ایران را تحت تأثیر خود قرار داد تا تجربیات سال ۱۴۰۱ در فضایی ملتهب و در عین حال پر از سوءتفاهم در دفترچه خاطرات سینمای ایران ثبت شود.
پنج چهرهای که در این گزارش سراغ آنها رفتهایم تنها پنج گزینه ممکن برای نوشتن گزارشی از این جنس محسوب میشوند و میتوان در ترکیبهای متفاوت، بخشهای دیگری از تحولات «سینمای ۱۴۰۱» را هم مورد واکاوی قرار داد.
با ما در بازخوانی کارنامه پنج چهره خبرساز سینمای ایران در سالی که گذشت، همراه شوید.
ابراهیم عامریان؛ قاعده بازی در گیشه
با آنکه هنوز سودا و حسرت ساخت فیلمی برای شهید احمد امینی را در سر دارد و حتی یک بار برای پیش تولیدش خیز هم برداشت و در نظر داشت از نوید محمدزاده و پیمان معادی در این پروژه استفاده کند اما آنچه در این سالها او را در مرکز توجهات قرار داده تمایلش به تهیهکنندگی فیلمهای طنز و پرفروش در گیشه بوده است؛ ابراهیم عامریان حالا برای آن دسته از مخاطبانی که بیشتر به ژانر کمدی علاقهمندند، فردی نام آشناست؛ تهیهکنندهای که حتی در سختترین شرایط سینما و در روزهایی که کمتر سینماگری ریسک تولید و اکران فیلمی را میکرد، از همان بحران مخاطب و فروش، منتفع شد و سود برد!
وحشت دوران کرونا و ضررهای پی در پی آن هنوز در خاطرهها هست این را بیشتر آنهایی که طعم گزنده آن را چشیدهاند به یاد دارند، با این حال عامریان در همان دوران «دینامیت» را روانه اکران کرد، فیلمی که بدون محدودیت زمانی اکران، روی پرده رفت و بالغ بر ۵۸ میلیارد در سینماها فروخت، بعدها هم در اکران آنلاین به گفته همین تهیهکننده آوردهای ۱۱ میلیارد تومانی برای سازندگانش داشت. این اما مسیری است که عامریان از سال ۹۶ آن را دنبال کرد و در همراهی با مسعود اطیابی آن را تبدیل به فرمولی کرد که بعدها تکرارش بازهم برایشان سودآور بود.
مسعود اطیابی با آنکه پیش از آغاز قصه تولید فیلمهای کمدی، فیلمی با نام «ماه گرفتگی» با محوریت التهابات سال ۸۸ ساخت و به دلیل کیفیت نامطلوبش نتوانست آن را روی پرده ببرد اما درست یک سال پس از آن با همراهی ابراهیم عامریان از این سبک فیلمسازی فرمان چرخاند و به سمت فیلمهای طنز آمد، این نقطه آغاز همکاری ترکیب عامریان و اطیابی بود تا در اولین گام به سراغ کمدی «تگزاس» بروند.
دو سال بعد عامریان این روند همکاری را تکرار کرد و این دو دنبالهای بر اولین محصول مشترکشان ساختند و «تگزاس ۲» سرانجام در سال ۹۸ روی پرده رفت که هر دو از پرفروشهای همان سالها شدند. «دینامیت» و «انفرادی» نیز در تداوم همکاری این دو سینماگر شکل گرفت که این دومی در همین سال ۱۴۰۱ روی پرده رفت و فروشی بالغ بر ۷۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان برای سینمای ایران به همراه داشت، «دینامیت» هم در حالی که چند سال در توقیف بود، به دلیل عدم تمایل سایر سینماگران برای نمایش آثارشان در آن شرایطی که بحران مخاطب بر سینمای ایران سایه انداخته بود، تهیهکنندهاش از این فرصت استفاده کرد تا ضمن خارج کردن آن از دایره توقیف، فروشی استثنایی را تجربه کند همه اینها باعث شد تا عامریان به یکی از چهرههای پولساز سینمای ایران تبدیل شود.
تهیهکنندگی اما تنها حرفهای نیست که عامریان به آن پرداخته است. او کمی بعد از اینکه چند فیلم را تهیه کرد به سراغ تجربه کارگردانی هم رفت اما نه در سینما. او این بار شبکه نمایش خانگی را برای ثبت این تجربه برگزید تا اولین بار با سریالی با محوریت کودکان کارگردانی را بیازماید. «نارگیل» عنوان اولین سریال عامریان بود که در سال ۱۴۰۰ توزیع شد، او پس از آن در اوایل سال جاری سریالی دیگر را برای این شبکه ساخت اما باز هم با محتوایی طنز. اگر مخاطب سریال «آنتن» بوده باشید احتمالاً در روزهای ملتهب سال ۱۴۰۱ حواشی مرتبط با آن را هم شنیدید، سریالی که به گفته کارگردانش، به دلیل وجود سکانسی مرتبط با اعتراضات دانشجویی و شباهتش به وضعیت آن روزهای جامعه حساسیتبرانگیز و مدتی جلوی انتشارش گرفته شد، با این حال عامریان با پذیرش و اعمال برخی اصلاحات توانست به توزیع مجدد آن ادامه دهد.
ابراهیم عامریان حالا فیلم کمدی «فسیل» را به عنوان یکی از فیلمهای اکران نوروز ۱۴۰۲ روی پرده دارد، فیلمی که سینماداران امید به فروشش دارند تا بتوانند مخاطبانی عمده را در سالنها شاهد باشند و از همین امروز یکی از فیلمهای مدعی گیشه سال جدید نیز به شمار میرود.
هوتن شکیبا؛ درخشش در عین پرکاری
با آنکه تلویزیون این روزها در یکی از بحرانیترین دوران خود از منظر مخاطب به سر میبرد، گاهی اما بازپخش برخی سریالهای خاطرهبرانگیز این کنجکاوی را پیش میآورد که مخاطبان به تماشایش بنشینند. سریال «لیسانسهها» یکی از همانهاست که این شبها از تلویزیون پخش میشود، مجموعهای که در سال ۹۵ روی آنتن رفت و هنوز هم بریده فیلمهایش در صفحات مجازی به چشم میخورد، احتمالاً از «لیسانسهها» نقشآفرینی هوتن شکیبا با نقش «حبیب» را به یاد دارید، برای او که پیش از آن بیشتر در حوزه تئاتر مشغول فعالیت بود و تئاتربینهای حرفهای او را میشناختند، کاراکتر «حبیب» نقطه آغاز شهرت در میان عامه مردم شد و توانست طیفی از مخاطبان را به خود جلب کند. هوتن شکیبا اما خیلی زود از فضای آثار کمدی فاصله گرفت و حضور جدیترش در سینما را با «شبی که ماه کامل شد» ساخته نرگس آبیار تجربه کرد که حضور تحسینبرانگیزش سیمرغ بهترین بازیگر مرد را برایش از آن دوره از جشنواره به ارمغان آورد؛ تجربهای که دو سال بعد باعث همکاری مجدد نرگس آبیار با هوتن شکیبا در «ابلق» و این روزها در سریال «سو و شون» شد.
آنچه اما او را در میان فهرست پنج چهره سال نشانده است اکران سه فیلم از او در سال گذشته همزمان با پخش دو مجموعه «مهمونی» و «رهایم کن» در شبکه نمایش خانگی است، بازیگری که حالا علاوه بر بازیگری صداپیشگی را هم در کارنامه خود ثبت کرده است، او که پیش از این کاراکتر محبوب «دیبی» را با صدایش در مجموعه «کلاه قرمزی» داشت نوروز ۱۴۰۱ با سریال «مهمونی» با صدای شخصیت «بچه» ظاهر شد تا بار دیگر این محبوبیت را تجربه کند.
شکیبا در عرصه سینما هم در اکران عمومی ابتدا با «تی تی» ساخته آیدا پناهنده ظاهر شد، فیلمی که تجربه همبازی بودن با الناز شاکردوست را برایش تکرار کرد و در گیشه فروش ۲۱ میلیارد تومانی را رقم زد، یک ماه بعد با همین ترکیب این بار با فیلم نرگس آبیار با نام «ابلق» به سینماها آمد تا فیلم جدیدش ۲۰ میلیارد تومان برای سینمای ایران آورده داشته باشد. در قدم بعدی در «ملاقات خصوصی» اما نقش مقابلش پریناز ایزدیار بود تا باز هم یک تجربه موفق را ثبت کند.
«ملاقات خصوصی» با همه حاشیههایی که در فجر چهلم داشت و با آنکه در روزهای نزدیک به برگزاری چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش عمومی درآمد و بسیاری گمان میکردند به دلیل نمایش فیلمهای جدید در فجر، این فیلم زمان طلایی اکران را از دست داده اما تا به اینجا یکی از فیلمهای موفق در حوزه آثار اجتماعی بوده و تاکنون توانسته است فروش ۲۰ میلیاردی در اکران عمومی را به ثبت برساند تا هوتن شکیبا یکی از چهرههایی باشد که از منظر فروش نمره قبولی را از مخاطبان سینمای ایران کسب کرده است و حضورش باعث تضمین گیشه میشود. او حالا مجموعه «رهایم کن» را در شبکه نمایش خانگی دارد و پخش نوروزی مجموعه «مهمونی» با صداپیشگی او نیز آغاز شده است.
مرضیه برومند؛ خانم مدیرعامل
گرچه هنوز به یاد ماندنیترین اتفاق «خانه سینما» برای خیلیها به ماجراهای تقلاهای جواد شمقدری معاون سینمایی وقت، در جهت بستن درهای این خانه در اوایل دهه ۹۰ و در سوی دیگر همبستگی اعضای خانه سینما برای ممانعت از این امر است اما واقعیت این است که این نهاد در این یک دهه گذشته نقشی تعیینکننده در فعل و انفعالات کلی سینمای ایران نداشته است. با این حال همواره اتفاقات و تحولاتش زیر ذره بین اصحاب رسانه و البته سینماگران بوده است.
سال ۱۴۰۱ اما ملقمهای از حوادث مختلف در همه ابعاد برای سینما بود که این نهاد هم از آن مستثنی نبود. در روزهای ابتدایی و پیش از تلاطمهای شهریورماه کشور، مساله انتخابات دوره شانزدهم خانه سینما در صدر اخبار قرار گرفت، انتخاباتی که گاه نامهای متفاوت بهعنوان گزینه نهایی هیأت مدیره و مدیرعاملش مطرح میشد سرانجام اما این محمدمهدی عسگرپور بود که عنوان رئیس هیات مدیره را به خود اختصاص داد. با بروز التهابات در نیمه دوم سال جاری و در میان گرههایی که همه مشاغل در جز به جز گرفتارش بودند، کنشمندی خانه سینما برای صیانت از اعضایش بیشتر مورد رصد قرار گرفت به واسطه همین امر بود که انتخاب مدیرعامل در اولویت دوم قرار گرفت اما همچنان گمانهزنیهایی درباره سکاندار این مجموعه مطرح میشد. با عبور از روزهای غبارآلود و رسیدن به یک ثبات نسبی موضوع انتخاب مدیرعامل باز هم بر مدار افتاد.
سرانجام هم مرضیه برومند بر مسند مدیرعاملی خانه سینما تکیه زد، برای معرفی او نیاز به مقدمه و موخره طولانی نیست، هر سینمادوستی احتمالاً او را میشناسند و هر آن کس که به سینمای کودک علاقهمند است، یقیناً از او خاطرهای دارد. انتخاب او اما از آن جهت حائز اهمیت است که او حالا نخستین مدیرعامل زن خانه سینماست. مرضیه برومند همانطور که در بیانیه ابتدایی خانه سینما برای معرفیاش به عنوان مدیرعامل این نهاد اشاره شده حتماً از زنان تأثیرگذار سینمای ایران است اما از سویی دیگر در سالی که زنان سینمای ایران تحت تأثیر جنبش میتو و حوادث نیمه دوم سال بیشتر مورد توجه بودند، احتمالاً این انتخاب چندان هم بیتناسب با آن روزهای پرالتهاب نبوده است.
با همه این تفاسیر اما بر کسی پوشیده نیست که او حتی پیش از آن حوادث هم بهعنوان یک زن سینماگر مقتدر و مؤثر در ذهنها بود و هست. چنان چه خودش هم در مراسم معارفهاش در خانه سینما بیان کرد: «هیأت مدیره خانه سینما به این نتیجه رسیده است که من به اقتدار خانه سینما کمک میکنم، آن را قبول میکنم. قول میدهم تلاش کنم تا تعادلی بین احساسات و عقلانیت خود برقرار کنم تا در آرامش واقعگرایانه و بدون سیاست زدگی برنامههای خانه سینما را دنبال کنم.»
مدیرعاملی خانه سینما اما همه ماجرایی نیست که مرضیه برومند در سال گذشته از سر گذارنده است؛ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ بود که مجموعه عروسکی او با عنوان «شهرک کلیله و دمنه» در شبکه نمایش خانگی توزیع شد، با انتشار چند قسمتش اما به سرعت بریده فیلمهایی مبتنی بر روابط غیرعادی دو کاراکتر عروسکی این سریال در فضای مجازی فراگیر شد تا طیفی از مخاطبان آن را مجموعهای در جهت ترویج موارد غیراخلاقی و دست کم ضدکودک توصیف کنند تا جایی که برخی از تندروها طرح راهاندازی کمپینی برای توقیف این سریال را درانداختند، برومند اما بلافاصله در بیانیهای اعلام کرد که «شهرک کلیله و دمنه» برای کودکان نیست و اساساً برای مخاطبان کودک ساخته نشده است و مجموعهای برای بزرگسالان است، به واسطه همین موضوع پس از وقفهای توزیع این سریال در شبکه نمایش خانگی از سر گرفته شد.
سعید روستایی؛ تراژدی «لیلا» و دردسرهایش
در سالی که گذشت سینمای ایران همچنان با بحران مخاطب مواجه بود و شمار مخاطبان پرفروشترین فیلمهای در حال اکران در سینماها از مرز ۲.۵ میلیون نفر هم عبور نکرد. در چنین شرایطی اینکه فیلم تازه یک کارگردان جوان بدون عرضه رسمی از سوی طیف گستردهای از مخاطبان دیده و بحث پیرامون آن تبدیل به سوژه داغ فضای مجازی در واپسین روزهای سال شود، اتفاقی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت؛ بهخصوص اگر فیلم مورد بحث، یکی از آثار خبرساز و پرحاشیه سالی که گذشت هم بوده باشد.
«برادران لیلا» ساخته سعید روستایی از فیلمهایی بود که در آستانه برگزاری چهلمین جشنواره فیلم فجر نامش در فضای رسانهای بهصورت پرتکرار مطرح میشد و انتظار رونمایی از آن در جشنواره سال گذشته میرفت اما به گفته جواد نوروزبیگی در مقام تهیهکننده، طولانی شدن فرآیند تولید باعث نرسیدن فیلم به آن دوره از جشنواره فجر شد تا عواملش برای رونمایی از آن در جشنوارههای معتبر جهانی دورخیز کنند. اولین گزینه هم جشنواره کن بود.
با پذیرش فیلم سعید روستایی در جشنواره کن، زنجیره حواشی پیرامون این فیلم کلید خورد. ابتدا حضور عوامل فیلم بر روی فرش قرمز خبرساز شد و بعدتر اعتراض سازمان سینمایی به نسخه به نمایش درآمده از فیلم در جشنوارهای خارجی. به گفته سازمان سینمایی این فیلم بدون دریافت پروانه نمایش راهی جشنواره کن شده و حتی مشورت مسئولان سینمایی برای حذف دو سکانس از فیلم هم مورد بیتوجهی عوامل آن قرار گرفته است. در چنین فضایی اظهارات عجیب سعید روستایی در نشست خبری فیلمش مبنیبر تن ندادن به هر گونه اصلاحیهای، گره ماجرا را کورتر کرد تا سازمان سینمایی با صدور اطلاعیهای رسمی اعلام کند امکان نمایش فیلم در ایران به دلیل تخلف صورتگرفته، وجود ندارد. «برادران لیلا» اینگونه بهصورت رسمی از سوی سازمان سینمایی توقیف شد.
از همان زمان اما زمزمه قاچاق فیلم مطرح شد چرا که فیلم پخشکنندهای بینالمللی هم داشت و قرارداد عرضه آن در پلتفرمهای خارجی ثبت شده بود. این اتفاق بالاخره در واپسین هفته سال ۱۴۰۱ رخ داد و نسخه با کیفیت فیلم «برادران لیلا» در فضای مجازی دست به دست شد.
اینکه «برادران لیلا» چه نسبتی با دو فیلم قبلی سعید روستایی یعنی «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» دارد شاید برای طیفی از منتقدان و فیلمبینهای حرفهای حائز اهمیت بود اما طیف گستردهتری از مخاطبان عام که به فیلم دسترسی پیدا کردند به دنبال بازیابی نسبت نشانههای درون آن با وضعیت امروز جامعه ایران بودند. خیلی زود هم مرزبندی میان مخالفان و موافقان فیلم در فضای مجازی یک دوقطبی را شکل داد تا «برادران لیلا» تبدیل به یکی از بحثبرانگیزترین آثار سینمای ایران در سال گذشته شود.
درباره آخرین وضعیت عرضه رسمی این فیلم، جواد نوروزبیگی به ارائه توضیحاتی پرداخت و با اشاره به تن دادن سعید روستایی به اصلاح فیلم و حذف ۲۰ دقیقه از آن برای ارائه به شورای پروانه نمایش، همچنان عرضه رسمی این فیلم را منتفی ندانست. باید دید سازمان سینمایی در سال جدید چه تصمیمی برای این فیلم و کارگردان جوانش خواهد گرفت.
محمدامین همدانی؛ معجزه با انیمیشن!
حالا بالغ بر ۲۳ میلیارد تومان فروش از بیش از ۹۱۰ هزار مخاطب را به خود اختصاص داده است، «پسر دلفینی» که فیلم انیمیشنی به تهیهکنندگی محمدامین همدانی و کارگردانی محمد خیراندیش است، با آمدنش روی پرده توانست سینماداران را به این باور برساند که انیمیشنها هم میتوانند در این سالی که فروش آثار سینمایی عمدتاً کم رمق بوده، پرچم سینما را بالا نگه دارند و حتی در اوج حوادث اجتماعی سال گذشته تنها فیلمی باشد که در میدان فروش یکهتازی میکند.
محمدامین همدانی با آنکه پیش از این انیمیشن «فهرست مقدس» را در قامت کارگردان در سال ۹۶ ساخت و بدون اینکه حاصل چندانی در اکران داشته باشد از پرده کنار رفت، این بار اما با همراهی محمد خیراندیش به فرمولی تازه از فیلمسازی در حوزه انیمیشن رسید تا بتواند توأمان بزرگسالان و کودکان را به تماشای این فیلم بنشانند و رکوردی تازه در زمینه فروش انیمیشنها را به خود اختصاص بدهد.
محمدامین همدانی اما بیش از آنکه چشم به اکران داخلی فیلمش داشته باشد و پیش از آنکه «پسر دلفینی» در سینمای ایران به نمایش دربیاید، اکران بینالمللی آن را در پلتفرمهای روسیه تجربه کرد، او در چنین مسیری توانست مبلغ قابل توجه یک میلیون و ۷۳۰ هزار دلار را برای فیلمش رقم بزند و در آن بازه به دومین رتبه فروش در روسیه دست پیدا کند؛ این رقم برای فیلمهای ایرانی که چندان در بازارهای جهانی و مراودات بینالمللی موفق ظاهر نمیشوند یک دستاورد محسوب میشد تا مجرای حضور فیلمهای بینالمللی در حوزه پخش و نمایش را هموارتر کند.
سوی دیگر این موضوع اما به فعالیت فرامنطقهای محمدامین همدانی باز میگردد، یعنی همان زمانی که شرکت «اسکای فریم» را در روسیه تأسیس کرد و اتفاقاً انیمیشن «پسر دلفینی» در همان جا متولد شد قبلترش هم در حوزه کشورهای «سیآیاس» سریال «جینگلیکس» را به همراهش تیمش ساخت تا به گفته خودش به یکی از معروفترین سریالهای روسیه تبدیل و باعث شناخته شدن شرکت «اسکای فریم» شود.